بایگانی‌های مطالب عاشقانه - صفحه 40 از 56 - کافه تنهایی

کافه تنهایی

تو را هيچگاه نمي توانم از زندگي ام پاک کنم

عاشقانه

تو را هيچگاه نمي توانم از زندگي ام پاک کنم

چون تو پاک هستي

مي توانم تو را خط خطي کنم

که آن وقت در زندان خط هايم براي هميشه ماندگار ميشوي

و وقتي که نيستي , بي رنگي روزهايم را با مداد رنگي هاي يادت رنگ مي زنم

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1558

دلم کسی را می خواهد که شبیه هیچ کس نباشد !

عاشقانه

دلم کسی را می خواهد که به چشمهایم گوش کند

کسی که نگاهم را در باغچه ی خانه اش بکارد

و هر روز به بوته های تشنه ی احساسم آب دهد

کسی که از نگاهم بخواند که امروز هوای دلم آفتابی است یا ابری و سرد

کسی که بداند بعد از هر بار دیدنش ،

باز هم قلبم به دیوانگی و بی پروایی اولین نگاه می تپد

کسی که دلم هر روز برایش تنگ شود

دلم کسی را می خواهد که شبیه هیچ کس نباشد !

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 2723

تا می توانیم عاشق شویم …

عاشقانه

حالا که قرار است از دست برویم

دل به هم دادنمان را

بیا قصه ای کنیم

پر از جراحت های کاری عاشقانه .

یا آبی که از سرمان می گذرد را

قایق نسازیم و

دلی را که دارد از راه به در می شود

مرشد نباشیم !

بیا

بی هیچ شرط و تدبیری

تنها تا می توانیم عاشق شویم

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1382

دل شکسته بود، امــــا دل کسی رو نشکست

عاشقانه

اگر روزی داستانم را نقل کردی بگو :

 

بی کس بود

اما کسی رو بی کس نکرد.

 

تنها بود

اما کسی رو تنها نذاشت.

 

دل شکسته بود

اما دل کسی رو نشکست.

 

از غصه فراری بود

اما وجودش پر از غصه بود.

 

درد داشت

اما مرهم درد من بود.

 

عاشقم بود

اما من او را دوست نداشتم.

 

وقتی فهمید ساده ناراحت شد

اما می دانم …

بازدید : 1849

آرام قدم بردار !!!

عاشقانه

آرام قدم بردار !

نه که فکر کنی دل نگران چینی نازک تنهایی ام باشم نه!

زمین پر از خاطره های شکسته است …

آینه ای که ذره ذره اش را کنار تو ساختم !

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1382

تنها …. نگاهت می کنم

عاشقانه

تو در خوابی و باران دارد اینجا مرا می شوید

زمین به طالع باران است و من

بی کفن تر از هر ترانه ی خاموش

ممنوع و پر تپش ایستاده ام

و از دور …

نگاهت می کنم

تنها …. نگاهت می کنم

 

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 702

یک شب سرد و بارانی

عاشقانه

آن شب خواهد آمد
یک شب سرد و بارانی
شبی که دیگر قلبی در سینه ام نیست تا با تپش هایش دیوانه ام کند
شبی که چون غریبه ای از کنارت گذر می کنم
و تو مرور می کنی تمام خاطرات شیرنی که تلخ تلخ شده اند
آن شب خواهد آمد
در چشمانت خیره می شوم و می گویم ببخشید شما ؟؟

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1063

به تکرار اسم تو …

عاشقانه

مهم نیست که مرا

از ملاقات ماه و گفت و گوی باران

بازداشته اند.

من برای رسیدن به آرامش

تنها به تکرار اسم تو

بسنده خواهم کرد …

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 887

تیک تاک تقویم های دیواری

عاشقانه

تو را که ورق می زدم

دستهایم

لبریز می شد از بنفشه و گیسوانی

که میان خاطره های من می پراکندی …

خیالت از میان کاغذها سبز می شد

و من

بی واژه ….

بی دلیل ….

بغض ها را جارو می زدم

و لبخنهایت را

در تیک تاک تقویم های دیواری

مرور می کردم ….

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 678

قهوه ی یخ کرده ….

عاشقانه

شبیه جرعه‌ای از قهوه‌ی یخ‌کرده می‌مانی
که بعد از سال‌ها ماسیده باشد توی فنجانی

همان‌قدر آشنا اما همان اندازه هم مبهم
که از فنجان تو نوشیده باشم فال پنهانی

تو را نوشیده‌ام فنجان به فنجان و نفهمیدم
که از فنجان چندم نقش فالم شد پریشانی

نمی‌خواهم بماسد قهوه‌ی چشم‌ت ته شعری
که مدت‌هاست فال شاعر ِ آن را نمی‌خوانی

دلم را می‌شکافم دور دستانت و از اول غزل
می‌بافم از حالی که می‌دانم نمی‌دانی

تو فنجان نگاهت را پر از شیر و شکر کن تا
کمی شیرین شود این بیت تلخ و بغض طولانی

که می‌خواهم بنوشم کنج دنج کافه، فالم را
همان فالی که تو یک جرعه‌ی یخ‌کرده از آنی

بازدید : 705





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید