ديرگاهي است در اين تنهايي - کافه تنهایی

کافه تنهایی

ديرگاهي است در اين تنهايي

ديرگاهي است در اين تنهايي

رنگ خاموشي در طرح لب است

بانگي از دور مرا مي خواند،

ليك پاهايم در قير شب است.

رخنه اي نيست در اين تاريكي

در و ديوار به هم پيوسته

سايه اي لغزد اگر روي زمين

نقش وهمي است ز بندي رسته.

نفس آدمها

سر به سر افسرده است

روزگاري است در اين گوشه پژمرده هوا،

هر نشاطي مرده است

دست جادويي شب

در به روي من و غم مي بندد.

مي كنم هر چه تلاش،

او به من مي خندد.

نقش هايي كه كشيدم در روز،

شب ز راه آمد و با دود اندود.

طرح هايي كه فكندم در شب،

روز آمد و با پنبه زدود.

ديرگاهي است كه چون من همه را

رنگ خاموشي در طرح لب است.

جنبشي نيست در اين خاموشي،

دستها، پاها در قير شب است.

# سهراب سپهری

دسته بندی : شعر و دلنوشته
بازدید : 858
برچسب ها :
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب


:ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

 

کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید