مانند یک بهار …
مانند یک عبور …
از راه می رسی و مرا تازه می کنی.
همراه تو هزار عشق از راه می رسد
همراه تو بهار …
بر دشت خشک سینه من سبز می شود.
وقتی تو می رسی
در کوچه های خلوت و تاریک قلب من
مهتاب می دمد
وقتی تو می رسی
ای آرزوی گم شده بغض های من
من نیز با تو به عشق می رسم …
تو را هيچگاه نمي توانم از زندگي ام پاک کنم
چون تو پاک هستي
مي توانم تو را خط خطي کنم
که آن وقت در زندان خط هايم براي هميشه ماندگار ميشوي
و وقتي که نيستي , بي رنگي روزهايم را با مداد رنگي هاي يادت رنگ مي زنم
دلم کسی را می خواهد که به چشمهایم گوش کند
کسی که نگاهم را در باغچه ی خانه اش بکارد
و هر روز به بوته های تشنه ی احساسم آب دهد
کسی که از نگاهم بخواند که امروز هوای دلم آفتابی است یا ابری و سرد
کسی که بداند بعد از هر بار دیدنش ،
باز هم قلبم به دیوانگی و بی پروایی اولین نگاه می تپد
کسی که دلم هر روز برایش تنگ شود
دلم کسی را می خواهد که شبیه هیچ کس نباشد !
حالا که قرار است از دست برویم
دل به هم دادنمان را
بیا قصه ای کنیم
پر از جراحت های کاری عاشقانه .
یا آبی که از سرمان می گذرد را
قایق نسازیم و
دلی را که دارد از راه به در می شود
مرشد نباشیم !
بیا
بی هیچ شرط و تدبیری
تنها تا می توانیم عاشق شویم
بغض یعنی گریه های بی صدای هر شبم
بغض یعنی بی صدا آتیش می گیرم تو تبم
بغض یعنی نیستی کنار قلب خستم
بغض یعنی نیستی دیگه تو خونه من
یعنی نیستی دیگه دیونه ی من
ببیـــــــــــــنـ به گِل نشستم
بغض یعنی اینکه باید با تنهاییام من بسازم
یکی برندست تو این بازی که تویی و من محکومم که ببازم
بغض یعنی اینکه باید دیونه شم از رفتن تو
بغض یعنی اینکه باید من ببینم رفتنت رو
از گریه های من چی میشه حاصلت
زخمی شده نگام
سنگی شده دلت
انگار حرف من رو تو اثر نذاشت
این بغض گریه شد اما ثمر نداشت
ترانه : مجتبی مصری
[audio:http://dl.newmusic.ir/92/Ramin%20Bibak%20_%20Boghz.mp3]آرام قدم بردار !
نه که فکر کنی دل نگران چینی نازک تنهایی ام باشم نه!
زمین پر از خاطره های شکسته است …
آینه ای که ذره ذره اش را کنار تو ساختم !
تو در خوابی و باران دارد اینجا مرا می شوید
زمین به طالع باران است و من
بی کفن تر از هر ترانه ی خاموش
ممنوع و پر تپش ایستاده ام
و از دور …
نگاهت می کنم
تنها …. نگاهت می کنم
آخرین دیدگاهها