کافه تنهایی - صفحه 47 از 98 - کافه تنهایی پاتوقی برای دل نوشته ها ، متن های زیبا ، جملات عاشقانه ، اشعار و مینیمال های زیبا ، مینیمال های عاشقانه ، شعر و دلنوشته

کافه تنهایی

تیک تاک تقویم های دیواری

عاشقانه

تو را که ورق می زدم

دستهایم

لبریز می شد از بنفشه و گیسوانی

که میان خاطره های من می پراکندی …

خیالت از میان کاغذها سبز می شد

و من

بی واژه ….

بی دلیل ….

بغض ها را جارو می زدم

و لبخنهایت را

در تیک تاک تقویم های دیواری

مرور می کردم ….

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 677

قهوه ی یخ کرده ….

عاشقانه

شبیه جرعه‌ای از قهوه‌ی یخ‌کرده می‌مانی
که بعد از سال‌ها ماسیده باشد توی فنجانی

همان‌قدر آشنا اما همان اندازه هم مبهم
که از فنجان تو نوشیده باشم فال پنهانی

تو را نوشیده‌ام فنجان به فنجان و نفهمیدم
که از فنجان چندم نقش فالم شد پریشانی

نمی‌خواهم بماسد قهوه‌ی چشم‌ت ته شعری
که مدت‌هاست فال شاعر ِ آن را نمی‌خوانی

دلم را می‌شکافم دور دستانت و از اول غزل
می‌بافم از حالی که می‌دانم نمی‌دانی

تو فنجان نگاهت را پر از شیر و شکر کن تا
کمی شیرین شود این بیت تلخ و بغض طولانی

که می‌خواهم بنوشم کنج دنج کافه، فالم را
همان فالی که تو یک جرعه‌ی یخ‌کرده از آنی

بازدید : 704

دلخوشی وقت های یخ زده ام. بیا

عاشقانه

ﻫﻮﺍ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﺳﺮﺩﻣﯿﺸﻮﺩ …
هندزفرى ام رو درگوش مى گذارم و کلاهم رو روى سرم مى کشم…
ﭼﺸﻢ ﻭ ﺑﯿﻨﯽ ﺍﻡ ﻗﺮﻣﺰ ﻣﯿﺸﻮﺩ ..
ﺳﺮ ﺑﻪ ﺯﯾﺮﺗﺮ ﻣﯿﺸﻮﻡ …
ﺻﺪﺍﯼ ﻗﺪﻡ ﻫﺎﯼ ﻣﺤﮑﻤﻢ روى برفها ﺩﺭﺧﻠﻮﺗﯽ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺯﺍﺭﻡ ﻣﯿﺪﻫﺪ .ﭘﺎﻫﺎﯼﺗﻮ چراﺻﺪﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ..انگار ﻧﺒﻮﺩشان ﺭﺍ به ﺭﺧﻢ ﻣﯿﮑﺸﺪ ..
توﭼﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﻏﺮﻭﺭ ﭼﯿﺴﺖ ..
ﭼﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﺷﮑستنش ﭼﯿﺴﺖ ..
چه مى دانىﺻﺪﺍﯾﺖ ﺧﺸﯽ ﺩﺍﺭﺩ که ﺗﮑﺮﺍﺭﺵ ﻟﺬﺕ ﺩﻧﯿﺎﯼﻣﻦ ﺍﺳﺖ !!! ﺩﻟﺨﻮﺷﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎﯼ ﯾﺦ ﺯده ام بيا و رد پاى کنارم باش!!!

دسته بندی : جملات فلسفی
بازدید : 1359

چه کسی گفته زمستان خدا زیبا نیست ؟

عاشقانه

با تو در برف .. مهم نیست خیابان باشد
یا جنون باشد و یک عمر بیابان باشد

چه کسی گفته زمستان خدا زیبا نیست ؟
دوست دارم همه ی سال زمستان باشد

ره به جایی نبرد فکر فرار از باران
نیست چتری که به اندازه ی باران باشد

تا تو با ناز نخندی چه کسی خواهد دید ؟
سی و دو دانه ی برفی که درخشان باشد

می نویسی به تن برف سئوالت را، کاش
پاسخ مسئله یک واژه ی آسان باشد

خواندمش : ” تا به ابد عاشق من می مانی ؟”
دوستت دارم اگر قیمت آن، جان باشد

تا کمی گرم شود شعر و تو سرما نخوری
دفتر شعر مرا نیز بسوزان .. باشد ؟

دسته بندی : شعر و دلنوشته
بازدید : 2007

هرچه بیشتر دنبالت می گردم

عاشقانه

می گفتی : دنیا کوچک است

تا آنجا که

شمال و جنوب لای انگشتانت محو می شوند  !! …

و خورشید می تواند

از چشمی طلوع کند و درچشم دیگرت غروب !! …

آن قدر کوچک!

که بزرگ ترین سیاره در فنجانت بنشیند

هزار نسل بعد خویش را

به استقبال و بدرقه در آغوش بفشاری !! …

آن قدر کوچک!

که میان دو استکان

به دورترین نقطه ی زمین سفر کنی

چایت را داغ بنوشی !! …

می گویم : دنیا چقدر بزرگ است !! …

چقدر بزرگ!

که حتی در اتاق مطالعه ام

هرچه بیشتر دنبالت می گردم

پیدایت نمی کنم ….

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 640

من سال‌هاست به دوست داشتن تو آرامم.

عاشقانه

آرامم!
دارم به‌ خیال تو راه می‌روم
به‌ حال تو قدم می‌زنم

آرامم!…
دارم برای تو چای می‌ریزم
کم رنگ و
استکان باریک
پر رنگ و
شکسته قلم

آرامم!
دارم برای تو خواب می‌بینم
خوابی خوب
خوابی خوش
خوابی پر از چشم‌هایِ قشنگِ تو!
صدای “جانم” گفتن تو و
برای تو “مردن”،من!

آرامم،
به‌ خوابی پر از خیلی دوستت دارم!
پر از کجا بودی
پر از سلام،دلم برای تو تنگ شده است
دارم برای تو خواب می‌بینم


آرامم!
کنارِ تو حرف می‌زنم
چای می‌ریزم
تنت را بو می‌کنم و
دستت را می‌گیرم و به‌سمت پاییز قدم می‌زنم و
دل، به‌ دریا می‌زنم

و به تو سلام می‌کنم
سلام علاقه‌ی خوبم
علاقه‌ جان من
من به خیال تو
آرامم.

می‌دانی؛
من سال‌هاست به دوست داشتن تو آرامم.

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 2819

هیچ چیز این شهر تو را از من کم نمی کند

عاشقانه

نگو هنوز دست‌هایم برای گرفتن زندگی کوچک‌اند. 

برای این «فرصت بزرگ» به اندازه‌ی کافی بزرگ شده‌ام

شب‌ها این را بهتر می‌فهمم

وقتی زندگی سبک می‌شود و من و این روح بیقرار بهتر با هم کنار می‌آییم.

انگار در سیاهی شب، همه‌ چیزهای پیش پا افتاده محو می‌شوند.

شاید این تویی که با عصای جادویی‌ات آن‌ها را مثل سنگریزه‌هایی بی‌مقدار به کناری می‌اندازی

همیشه جایی من و تو به نقطه‌ی تلاقی می‌رسیم.

کف دست‌هایمان را خوب نگاه کنی،پیداست.

یک جایی خطوط رنگ پریده‌ی دست من با دست‌های تو پررنگ می‌شوند.

دوباره؟ دوباره زمستان؟

نه، چیزی نیست. نمی‌دانم زمستان چه خوابی برای ما دیده اما این را می‌دانم

هیچ چیز این شهر

تو را از من

کم نمی‌کند

شهری که از تو

پر شده

در تو

گم شده

و همیشه

جایی که به آن عادت نداشته‌ایم

خطوط دست‌‌هایمان را

به هم رسانده …

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 977

می گویند دنیا کوچک شده است

عاشقانه

می گویند دنیا کوچک شده است

دنیا هرگز کوچک نمی شود

ما کوچک شده ایم،

آنقدر کوچک که دیگر

هیچ گم کرده ای نداریم

دلخوشیم که در نیمه ی تاریک دنیا

کسی ما را گم کرده است

و دارد در به در

دنبالمان می گردد.

کسی که زنگ در را

همیشه بعد از هجرت ما

به صدا در خواهد آورد

دسته بندی : جملات زیبا
بازدید : 1152

اگر فـرهـاد باشـی همـه چیـز شیـریـن می شـود

عاشقانه

زندگــــی “باغــی” است که با عشــق “باقــی” است

“مشغــول دل” باش نـه “دل مشغــول”

بیشتــر “غصـه های مـا” از “قصـه های خیالـی” ماست

پس بدان …

“اگر فـرهـاد باشـی همـه چیـز شیـریـن می شـود”

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1775

قطره های بی حوصله

عاشقانه
قطره های بی حوصله …
یکی یکی سقوط می کنند.
آسمان، شوق باریدن ندارد …
دیگر بارانش را حرام زمین نمی کند!
انگار قرار است دنیا
از اینجا به بعدش،
نیمه کاره بماند …
به دیوار ها خیره می شوی
دوست داری با مشت
از خواب بیدارشان کنی …
اما دلت
برای عروسک های میخکوب شده می سوزد …
پشیمان از آرزوهای کودکی
می فهمی هنوز هم
یاد نگرفته ای
بزرگ شدن کار خوبی نیست !!!
پنجره را باز می کنی
در کوچه
کسی برای صدا زدن نیست
باید دست های شب را محکم بگیری و
تا صبح گریه کنی !
دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 718





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید