بایگانی‌های مطالب عاشقانه - صفحه 34 از 56 - کافه تنهایی

کافه تنهایی

دوستش داری و نمی داند

تنها

دوستش داری و نمی داند

گاهي سخت مي شود …
دوستش داری و نمی داند
دوستش داري و نمي خواهد
دوستش داري و نمي آيد
دوستش داري و سهم تو از بودنش
فقط تصويري است رويايي در سرزمين خيالت
دوستش داري و سهم تو
از اين همه ، تنهايي است …

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1781

مرد باش

کافه تنهایی - عاشقانه

عاشقانه

زمين به مرد بودنت نياز داره …
مرد باش . مردونه حرف بزن . مردونه بخند . مردونه عشق بورز …
مردونه گريه کن ، مردونه ببخش ….
مرد باش ، نه فقط باجسمت ، بانگاهت ، با احساست ، با آغوشت.
مردباش و هيچوقت نامردي نکن ،
مخصوصا براي کسي که به مردونگيت تکيه کرده و باورت کرده مرد باش…

بازدید : 2354

باران می بارد

چتر بسته زیر بارون

زیر بارون با چتر بسته

باران مي بارد …

چترم مي لنگد

فکر داشتنت بر روي صورتم مي ماسد

و تو فصل هاست که چترت بسته است

باران مي بارد …

زير سقف آسمان

من مي مانم و …

صداي قدم هاي تو

و روز هاي بي خاطره …!!!

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 3436

تا تو تنها اوی من باشی ….

کافه تنهایی

کافه تنهایی

چیزی در تو

مرا به دلدادگی می برد

آن سان که گل ها

با کمند عطرها

پروانه ها را به دام می کشند

چیزی در تو

مرا به احساس عاشقانه می برد

آن سان که برکه ها

ترانه رنگین کمان ها را

با لحن لالائی

برای ماه می خوانند

چیزی در تو

مرا به جاهایی می برد

که هرگز نرفته ام

به سلام اولین گل سرخ

به حضور سبز دستانت

به آغوش اولین شب عشق

که پر از ناز نیاز بوسه است

چیزی در تو

دنیا را خالی می کند

تا تو تنها اوی من باشی !

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 3100

زندگی ثانیه ای است

زندگی ثانیه ای است

زندگی ثانیه ای است

تو كه در باور مهتابی عشق
رنگ دريا داری
فكر امروزت باش
به كجا می نگری
زندگی ثانیه ای است
وسعت ثانيه را می‌فهمی؟
در شبی مهتابی
می‌شود در دل اين ثانيه باران بشويم
وز دلی غمزده در بستر عشق
عقدها بگشائيم
گره از كار كسی باز كنيم
و تماميت دنيامان را
از نم عاطفه لبريز كنيم
مي شود مثل نسيم
بال در بال پرستو با شوق
بوسه بر قلب شقايق بزنيم
مي شود غرق محبت بشويم
خودمان را به خدا بسپاريم
قلبمان را به صميميت عشق
دلمان را به اميد
می‌شود همدم تنهائی يك دل بشويم
بودنت تنها نيست
تو خدا را داری
و من آرامش چشمان تو را
زندگي ثانيه ای است
وسعتش را درياب
می‌شود در دل اين ثانيه كامل بشويم

بازدید : 1756

کمی زوده

کمی زوده

کمی زوده
برای لمس دستای لطیفت
من هر شب لحظه ها رو می شمارم
همه دلواپسی هام مال اینه
ازت خاطره خوبی ندارم

کمی زوده بری آسوده باشی
بدون من و یاد چشم خیسم
کمی زوده بخوای از من جدا شی
نرو با رفتنت دیونه می شم

کمی زوده بفهمی
یکی حس می کنه تو مهربونی
یکی حس می کنه تو کل دنیا
تویی که درد اونو خوب می فهمی

برو ولی بدون هنوز شکستن
برای دل من یه کمی زوده
به یاد اون همه خاطره هامون
که توش خاطره خوبی نبوده

کمی زوده بری آسوده باشی
بدون من و یاد چشم خیسم
کمی زوده بخوای از من جدا شی
نرو با رفتنت دیونه می شم

دانلود آهنگ کمی زوده از احسان غیبی

 

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 4490

ناگهان چقدر زود دیر می شود

متن عاشقانه

ناگهان چقدر زود دیر می شود !…

حرفهای ما هنوز ناتمام…

تا نگاه می کنی

وقت رفتن است

بازهم همان حکایت همیشگی !

پیش از انکه با خبر شوی

لحظه ی عظیمت تو نا گزیر می شود

ای…

ای دریغ و حسرت همیشگی

ناگهان چقدر زود دیر می شود!

“قیصر امین پور”

ارسال کننده : گلبهار

بازدید : 5182

صفرترین نقطه دنیا …

تنها

عشق تنها

غربت یعنی صندلی خالی تو

وقتی زمینم وارونه می چرخد .

آنجا که منم

نه ابتدای خلقت است

و نه انتهای آفرینش

آنجا

صفرترین نقطه دنیاست .

شرمناک ترین بی پناهی انسان

آنجا

ناگهان ترین بغض تاریخ است .

غربت

نبودن تو نیست

نزدیک ترین ساحل دور افتاده ایست

که گاهی در چشمان تو جا می ماند .

در آغوش تو گاهی حتی غریب بوده ام .

غریب که باشی می دانی

تنگ ترین جای جهان

دل من است …

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 2755

دوباره صدایم کن

نیمکت عاشقانه

نیمکت عاشقانه

نیمکت عاشقی یادت هست؟
کنار هم، نگاه در نگاه و سکوتمان چه گوش نواز بود..
بید مجنون زیر سایه اش امانمان داده بود،
برگهای رنگینش را به نشانه عشقمان بر سرمان می ریخت..
او نیز عاشق بودنمان را به رخ پاییز می کشید،
اما اکنون پاییز.. نبودنت را، جداییمان را به رخ می کشد.

بگو، صدایم کن، بیا تا دوباره ما شویم،
مرحمی بر سوز دلم باش، نگاه کن، پاییز به من می خندد، بیا داغ جداییمان را به دلش بگذاریم.
بیا کلاغ ها را پر دهیم تا خبر وصلمان را به پرستوها مژده دهند.
دوباره صدایم کن..

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1838

تا رسيدم به تو عمرم مثل عطر رازقي رفت

عاشقانه - کافه تنهایی

عاشقانه
همه ي فصل جوونيم پا به پاي عاشقي رفت

تا رسيدم به تو عمرم مثل عطر رازقي رفت

دل من تو اين جزيره واسه هر دلي پناه بود

لب ساحل تك و تنها چشم به راه قايقي رفت

ديگه حوصله ندارم خسته ام خسته ي خسته

روي كتفم جاي زخم و دلم از همه شكسته

اگه آهم سينه سوزه يا كه حرفام پردرده

پشت اين همه ترانه عاشقي جلوه نشسته

دست خالي شدم اما غزل غزل ترانه دارم

واسه امروز كوله باري پر از خاطره دارم

هم نفس تا تو رسيدي تازه شو عمر بهارم

واسه عاشقانه خوندن يه نفس فاصله دارم

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 8131





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید