چیزی در تو
مرا به دلدادگی می برد
آن سان که گل ها
با کمند عطرها
پروانه ها را به دام می کشند
چیزی در تو
مرا به احساس عاشقانه می برد
آن سان که برکه ها
ترانه رنگین کمان ها را
با لحن لالائی
برای ماه می خوانند
چیزی در تو
مرا به جاهایی می برد
که هرگز نرفته ام
به سلام اولین گل سرخ
به حضور سبز دستانت
به آغوش اولین شب عشق
که پر از ناز نیاز بوسه است
چیزی در تو
دنیا را خالی می کند
تا تو تنها اوی من باشی !
یکی دو بغض آنطرف تر
همانجا پشت کوچه شبگردی هایم
لحظه هایی را چال کرده ام
که قرار بود زندگی شان کنم …
از من این روزها
تنها غروری زخمی مانده
که از ترس خنجری نو
از هر نیشتری گریزان است ….
تو كه در باور مهتابی عشق
رنگ دريا داری
فكر امروزت باش
به كجا می نگری
زندگی ثانیه ای است
وسعت ثانيه را میفهمی؟
در شبی مهتابی
میشود در دل اين ثانيه باران بشويم
وز دلی غمزده در بستر عشق
عقدها بگشائيم
گره از كار كسی باز كنيم
و تماميت دنيامان را
از نم عاطفه لبريز كنيم
مي شود مثل نسيم
بال در بال پرستو با شوق
بوسه بر قلب شقايق بزنيم
مي شود غرق محبت بشويم
خودمان را به خدا بسپاريم
قلبمان را به صميميت عشق
دلمان را به اميد
میشود همدم تنهائی يك دل بشويم
بودنت تنها نيست
تو خدا را داری
و من آرامش چشمان تو را
زندگي ثانيه ای است
وسعتش را درياب
میشود در دل اين ثانيه كامل بشويم
کافه تنهایی
کافه کوچیک تنهایی
برای تنهایی های من و تو
دلتنگی های ما به چیزهایی که توی زندگیمونه و دوستشون داریم
یکساله شد …
ولی کافه ما معتقده که حتما نباید مناسبتی پیش بیاد که ما بخوایم بابتش خوشحال باشیم
بی مناسبت شاد باشیم ، بخندیم و با روحیه خوب جامعمون رو زیبا کنیم.
وقتی که خدایی به این خوبی داریم نباید احساس تنهایی کنیم
چطور می تونیم تنها باشیم تا وقتی که خدای مهربون رو داریم.
……………………………………………………………………….
امام علی علیه السلام :
اَلذِّكرُ يونِسُ اللُّبَّ وَ يُنيرُ القَلبَ و َيَستَنزِلُ الرَّحمَةَ؛
ياد خدا عقل را آرامش مى دهد، دل را روشن مى كند و رحمت او را فرود مى آورد.
غررالحكم، ج۲، ص۶۶، ح۱۸۵۸
………………………………………………………………………..
همه ي فصل جوونيم پا به پاي عاشقي رفت
تا رسيدم به تو عمرم مثل عطر رازقي رفت
دل من تو اين جزيره واسه هر دلي پناه بود
لب ساحل تك و تنها چشم به راه قايقي رفت
ديگه حوصله ندارم خسته ام خسته ي خسته
روي كتفم جاي زخم و دلم از همه شكسته
اگه آهم سينه سوزه يا كه حرفام پردرده
پشت اين همه ترانه عاشقي جلوه نشسته
دست خالي شدم اما غزل غزل ترانه دارم
واسه امروز كوله باري پر از خاطره دارم
هم نفس تا تو رسيدي تازه شو عمر بهارم
واسه عاشقانه خوندن يه نفس فاصله دارم
درد تنهایی کشیدن
مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفید
شاهکاری میسازد به نامِ دیوانگی…!
و من این شاهکارِ را به قیمتِ همهٔ فصلهایِ قشنگِ زندگیم
خریده ام…
تو هر چه میخواهی مرا بخوان
دیوانه
خود خواه
بی احساس…….
نمیــــــــفروشــــــــــم..!
عاشق شده ایم….
عشق….
چیز عجیبی ست
وقتی از من
دیکتاتوری می سازد ، زود رنج
که تنها تو را
انحصاری می خواهد..
از تو
نازک دلی
که اشک مرا
تاب نمی آورد …
عشق چیز عجیبی نیست
شاید
اما
من و تو
عجیب …
عاشق شده ایم
(ارسال شده توسط گلبهار عزیز)
اینجا من هستم !!!
نیمکتی چوبی و چتری که بسته است
دلم تنگ نیست …
تنها منتظر بارانم …
که قطره هایش بهانه ای باشد
برای نمناک بودن لحظه هایم
و …
اثبات بی گناهی چشمانم ….
وقتی چشم به جهان گشودم.
قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد.
دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شد و با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت.
از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد.
” روز زن مبارک “
(موزیک لبخند بی انتها با صدای احسان غیبی + متن آهنگ)
به این حس آرامش پیش تو
به این لحظه هامون قسم می خورم
من از هر جهانی که دست تو رو
نبخشه به دستای من می برم . . .
نگاهم کن ای خوب من باز هم
نگاه تو داره اثر می کنه
داره اعتیادم به چشم تو رو
تو رگ های من بیشتر می کنه . . .
نمی ذارم این فرصت از دست من
یا این فرصت از دست دنیا بره
که این عشق ما بین ما بارها
از عشقای تو قصه ها بهتره . . .
نمی ذارم از خونه من بره
همین بخت خوبی که در می زنه
ببینه شهر پر می شه از این بهار
تو دستات وقتی تو دست منه . . .
تو وقتی جدا می شی از من ببین
تو این خلوت بی تو کِز می کنم
دارم فرق یک زندگی با تو رو
با یک عمر تنهایی حس می کنم . . .
زمین و زمونی که با من فقط
بلد بودن هی بی محلی کنن
دارن با یه لبخند بی انتها
به من عشق رو یادآوری می کنن . . .
آخرین دیدگاهها