کافه تنهایی - صفحه 61 از 98 - کافه تنهایی پاتوقی برای دل نوشته ها ، متن های زیبا ، جملات عاشقانه ، اشعار و مینیمال های زیبا ، مینیمال های عاشقانه ، شعر و دلنوشته

کافه تنهایی

ناگهان در خم کوچه گم شد

suddenly-the-street-was-lost-in-the-maze

من نمی دانم چرا هر کسی را صدا کردم
هر کس را دوست داشتم
ناگهان در خم کوچه گم شد…!

[احمدرضا احمدی]

دسته بندی : شعر و دلنوشته
بازدید : 819

چهار فصل خدا بشود چهل فصل

if-four-seasons-of-god-get-forty-seasons

چهار فصل خدا بشود چهل فصل…
چه فایده…
وقتی همۀ رنگهای فصول برای من زرد هستند..
گویا در شهر فقط تاکسی میبینم…
و داد میزنم (( خـــــــــــــــــــانه )) …!

[افسانه فتاحی]

بازدید : 660

چای می‌نوشم و فکر می‌کنم

i-drink-tea-and-i-think

چای می‌نوشم
و فکر می‌کنم
آه اگر با یک حبه‌ی قند
شیرین می‌شدند لحظه‌ها …!

[کتایون آموزگار]

بازدید : 1553

این شهر هم رقیب من است!

this-city-is-my-rival

این شهر هم
رقیبِ من است
وقتی تو در هوایِ آن
نفس می‌کشی…!

[نسترن وثوقی]

بازدید : 2053

همچون عروسک های کوکی

can-be-like-cookie-doll

میتوان همچون عروسک های کوکی بود…
با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید
میتوان در جعبه ای ماهوت
با تنی انباشته از کاه
سالها در لابلای تور و پولک خفت
میتوان با هر فشار هرزه ی دستی
بی سبب فریاد کرد و گفت:
” آه ، من بسیار خوشبختم ”

[فروغ فرخزاد]

دسته بندی : شعر و دلنوشته
بازدید : 556

با سلامی گرم

with-warm-greetings

با سلامی گرم
با درودی پاک
می آغازم این پیغام
روزگارت با که بی من بگذرد خوش باد
ای طلائی رنگ
ای ترا چشمان من دلتنگ…!

[حمید مصدق]

دسته بندی : شعر و دلنوشته
بازدید : 1223

اگر آنکه رفت خاطره اش را می برد

if-he-went-to-his-memory-raises

اگر آنکه رفت
خاطره اش را می بُرد
فرهاد سنگ نمی سُفت!
مجنون آشفته نمی خُفت!
حافظ شعر نمی گفت…!

بازدید : 1322

کوتاهی عمر را بهانه نکن!

do-not-excuse-the-short-life

کوتاهی عمر را بهانه نکن
عمر کوتاه نیست !
ما کوتاهی میکنیم ….!

[خسرو شکیبایی]

بازدید : 561

قهوه چشمان توست

coffee-is-your-eyes

قهوه چشمان توست!
تيره ، تلخ،
اما آرامبخش و اعتياد آور ….!

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1353

مهم نبود کجا می‌رویم!

it-did-not-matter-where-we-are-going

مهم نبود کجا می‌رویم
ایستاده بودیم
و مهم
ایستادن بود؛
یک مشت گوسفند
پشت یک کامیون چرک و قدیمی
که می‌رفت به سمت کشتارگاه…!

[هنگامه هويدا]

دسته بندی : شعر و دلنوشته
بازدید : 498





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید