احساس میکنم
در محله ها ی چینی گم شده ام
همه جا هیاهوست
همه جا شلوغ
کاش اژده هایی زرد در مسیرم سبز شود
مر ببلعد
پایانی باشد
برای گم گشتگی هایم
چه کار دشواری ست
تنها زیستن در میان شلوغی ها…!
[رسول یونان]
آینه بهترین دوست من است
چرا که وقتی من گریه میکنم او هیچ گاه نمی خندد…!
[چارلی چاپلین]
نخست برگها پریدند
بعد پرندهها
سرانجام درخت تنها ماند
در تابلوی بیابان…!
[رسول یونان]
این خیابانهای لعنتی
پا می دهند
به رفتنت
اما تو نرو…!
[بهمن فاطمی]
آرامشی دارد آویختن به خود
مثل لباس شستهای
بر طناب آفتاب…!
[مجید رفعتی]
بایـــَـد بـــاور کــَـرد ..
گـــاهـی آدم کـــَـم نـِمیــــاره
کـوتــــــاه میـــاد… !
فلسفه ای ساده!
چیزی بنام مهربانی
در منطقه ای حفاظت شده که بچه پانداها رو به این صورت جابه جا میکنند
تا احساس غریبی نکنند..!
برای من نوشته:
گذشته ها گذشته
تمام قصه هام هوس بود…
برای او نوشتم:
برای تو هوس بود ولی
برای من نفس بود…!
باران که میبارد دلم برایت تنگ میشود.
راه میفتم بدون چتر.
من بغض میکنم.
آسمان گریه…!
آخرین دیدگاهها