در کوچه های خیالم
که می وزی
از پنجره تا پنجره
من حُسن یوسف می شوم
گم می شوم
از گوشه شش گوشه دلم با تو سفر کرد
ناگاه در اورد سر از گنبد خضرا
مجنون علی شد همه شهر ولی من
مجنون علی اکبر مولام به مولا
برای گفتن حرف زیاد دارم
اما کاش
به همان اندازه
که من مشتاق گفتنم
تو هم مشتاق شنیدن بودی.
حـالا کـه آمـده ای
از گـذشتـه نـپـرس
در روز آفتـابـی …
از بـرف سنگیـن شـب قبـل
چـه مـی مـانـد ؟!
دوستت دارم کلمه ای گرانبهاست
باید با زبان و رفتار زیبا مرتب آن را به میان آورد
باید بارها به عشق خود آن را بازگو کرد و دریغ نکرد
باید دوست داشت و عاشق بود
و قدر دانست و عاشقی را فهمید
عشق، عشق است
عشقمان پاک باشد
به مانند عشق به خدا
عشق به یار زندگی
عشق به فرزندان و …
این ها قدری متفاوت ولی همگی عشق است
و پاک و عزیز و گرانبها …
[ محمد مهدوی ]
آموخته ام که خدا عشق است
وعشق تنها خداست
آموخته ام که وقتی نا امید میشوم
خدا با تمام عظمتش
عاشقانه انتظارمیکشد دوباره به رحمت او امید وار شوم
آموخته ام که اگر تا کنون به آنچه خواستم نرسیدم
خدا برایم بهترش رادر نظر گرفته است
آموخته ام که زندگی دشوار است
ولی من از او سخت ترم.
در راهبندان تاریخ
دیر رسیدیم
بهترین شعرها را
در وصف تو سروده بودند.
آنکس که می گفت دوستم دارد
عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد
بلکه رهگذری بود که روی برگ های خشک پاييزی راه می رفت
و صدای خش خش برگ ها همان آوازی بود
که من گمان می کردم می گويد
دوستت دارم
آخرین دیدگاهها