بایگانی‌های مطالب عاشقانه - صفحه 17 از 56 - کافه تنهایی

کافه تنهایی

من دست اتفاق ها را میگیرم

من دست اتفاق ها را میگیرم

عاشقانه

تو با من باش

من دست اتفاق ها را میگیرم که نیفتند.

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 518

تمام جاده‌های جهان …

تمام جاده‌های جهان

جاده
تمام جاده‌های جهان را
به جستجوی نگاه تو آمده‌ام!
پیاده…
باور نمی‌کنی؟
پس این تو و این پینه‌های پای پیاده‌ی من…

[یغما گلرویی]

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 779

تا بفهمی …

تا بفهمی

 زیر باران با چتر

وقتی با او
باران را قدم می زنی
لحظه ای چترت را
آنطرف بگیر
تا بفهمی
چگونه دوستت دارم

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 818

در آرزوی بوی گل نوروزم …

در آرزوی بوی گل نوروزم

دوستت دارم
در آرزوی بوی گل نوروزم

در حسرت آن نگار عالم سوزم

از شمع سه‌گونه کار می‌آموزم:

می‌گریم و می‌گدازم و می‌سوزم

[مسعود سعد سلمان]

بازدید : 924

حیرت دیدار سامان سفر داریم ما

حیرت دیدار سامان سفر داریم ما

عاشقانه
حیرت دیدار سامان سفر داریم ما

دامن آیینه امشب برکمر داریم ما

تا سراغ‌گوهر دل در نظر داریم ما

روزوشب گرداب‌وش درخودسفر داریم‌ما

خندهٔ ماچون گل از چاک‌گریبان‌است‌و بس

نسخه‌ای از دفتر صنع سحر داریم ما

بی‌تأمل صورت احوال ما نتوان شناخت

کسوت آهی چو دود دل به بر داریم ما

از ندامت سیرها در باغ عشرت می‌کنیم

گل به سر داریم تا دستی به سر داریم ما

چون‌حباب اینجا متاع خانه برق خانه‌است

آه نتوان‌گفت‌، آتش در جگر داریم ما

گرچه‌از جوهر سرافرازی‌ست ما را چون چنار

این تهی‌دستی هم از نقد هنر داریم ما

نیست چندان رونقی در رنگ عیش بی‌ثبات

ورنه صدگل خنده دریک مشت زر داریم ما

تا نگاهی‌گل‌کند ذوق تماشا رفته است

چون شرر سامان فرصت اینقدر داریم ما

هرکه از خود می‌رود ماییم‌گرد رفتنش

چون نفس از وحشت دلها خبر داریم ما

در دماغ شوق دود حسرتی پیچیده است.

کیست جزتیغ توتا فهمد چه سر داریم ما

جرأت پرواز برق خرمن آسودگی‌ست

یک جهان آشفتگی در بال و پر داریم ما

باغ دهر از ماست بیدل روشناس‌ ‌رنگ درد

لاله‌سان آیینهٔ داغ جگر داریم ما

[بیدل دهلوی]

بازدید : 1206

در بندم از آن دو زلف بند اندر بند

در بندم از آن دو زلف بند اندر بند

عاشقانه

در بندم از آن دو زلف بند اندر بند

نالانم از آن عقیق قند اندر قند

ای وعدهٔ فردای تو پیچ اندر پیچ

آخر غم هجران تو چند اندر چند

[منوچهری]

بازدید : 914

اعتراف

اعتراف

عاشقانه
تا نهان سازم از تو بار دگر

راز این خاطر پریشان را

می کشم بر نگاه ناز آلود

نرم و سنگین حجاب مژگان را

دل گرفتار خواهشی جانسوز

از خدا راه چاره می جویم

پارساوار در برابر تو

سخن از زهد و توبه می گویم

آه … هرگز گمان مبر که دلم

با زبانم رفیق و همراهست

هر چه گفتم دروغ بود ، دروغ

کی تو را گفتم آنچه دلخواهست

تو برایم ترانه می خوانی

سخنت جذبه ای نهان دارد

گوئیا خوابم و ترانهٔ تو

از جهانی دگر نشان دارد

شاید این را شنیده ای که زنان

در دل (آری) و (نه) به لب دارند

ضعف خود را عیان نمی سازند

راز دار و خموش و مکّارند

آه ، من هم زنم ، زنی که دلش

در هوای تو می زند پر و بال

دوستت دارم ای خیال لطیف

دوستت دارم ای امید محال

[فروغ فرخزاد]

بازدید : 1159

ای یوسف من نام تو یعقوب چراست

ای یوسف من نام تو یعقوب چراست

دلتنگی

اندر ره انتظار چشمی که مراست

بی نور شد و وصال تو ناپیداست

من نام بگرداندم و یعقوب شدم

ای یوسف من نام تو یعقوب چراست

[وحشی بافقی]

بازدید : 1329

خیال آشنائی بر دلم نگذشته بود اول

خیال آشنائی بر دلم نگذشته بود اول

عاشقانه

خیال آشنائی بر دلم نگذشته بود اول

نمیدانم چه دستی طرح کرد این آشنائی را

[پروین اعتصامی]

بازدید : 887

به معجزه عشق ایمان دارم …

به معجزه عشق ایمان دارم

دلتنگی
مثل کبریت کشیدن در باد….
دیدنت دشوار است.
من که به معجزه عشق ایمان دارم.
میکشم آخرین دانه ی کبریتم را…
در باد …!!
هرچه بادا باد …..!!

بازدید : 1265





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید