برایت آرزو دارم
که نور نازک قلبت٬ به تاریکی نیامیزد.
که چشمانت٬به زیبایی ببیند زندگی ها را.
چو باران٬آبی و زیبا
بباری٬شادمانه روی گرد غم
به دور از دل گرفتن ها.
برایت آرزو دارم
به تنهایی نیالاید
خدا٬ این قلب پاکت را
و همواره به دستانت بیاویزد
چراغ راه خوشبختی.
بدانی آنچه را اینک نمیدانی.
برایت آرزو دارم
سعادت را٬طراوت را٬
بهشت و بهترین بهترین ها را.
عزیز روز های من
خدا را می دهم سو گند
که در قلبم برای تو
خدارا آرزو دارم.
” تقدیم به تمامی بچه های کافه و به خصوص آرام عزیز به مناسبت سالگرد ازدواجشون ”
تمام اشکهای من
برای شستشوی جاده های انتظار توست
و چشمهای من
فدای گامهای استوار تو…
“ولادت حضرت مهدی (عج) بر شما تبريک و تهنيت باد”
تو را به جاي همه روزگاراني که نمي زيستم دوست دارم
براي خاطر عطر نان گرم
و برفي که آب ميشود
و براي نخستين گلها
تو را به خاطر دوست داشتن دوست دارم
تو را به جاي همه کساني که دوست نميدارم دوست ميدارم
بي تو جز گسترهيي بيکرانه نميبينم
ميان گذشته و امروز.
از جدار آيينهي خويش گذشتن نتوانستم
ميبايست تا زندگي را لغت به لغت فرا گيرم
راست از آن گونه که لغت به لغت از يادش ميبرند.
تو را دوست ميدارم براي خاطر فرزانهگيات که از آن من نيست
به رغم همه آن چيزها که جز وهمي نيست دوست دارم
براي خاطر اين قلب جاوداني که بازش نميدارم
ميانديشي که تو ترديدي اما تو تنها دليلي
تو خورشيدي رخشاني هستي که بر من ميتابي
هنگامي که به خويش مغرورم؟
سپيده که سر بزند
در اين بيشهزار خزان زده شايد گلي برويد
شبيه آنچه در بهار بوئيديم
پس به نام زندگي
هرگز نگو هرگز…؟
دست هايم را در جيبهايم فرو ميبرم
و عکس ميگيرم
هيچکس نخواهد فهميد
از پشت عينکِ بزرگِ سياهم
با چه ترديدي
دنيايِ بزرگِ سياه مان را تماشا ميکنم
بگذار هيچکس نفهمد من چه ميکشم
بگذار هيچکس نفهمد ما چه ميکشيم
آدم ها
ظاهر آسوده را بيشتر دوست دارند
تا آسودگيِ خاطر را
دستهايت را در جيبهايت فرو کن
بگذار آدمها از باورهاي خودشان عکس بگيرند
همه چیز در آرامش است
سایه ها
سنجاقک ها
همه چیزی
آب شده در گلوی گلی که آوازم می دهد
اقیانوس آرام
زانوها را بغل گرفته و
کودک وار
در گوشه ی سنگی
خفته است
کاکائی سودا زده
در مِه
به شور ترانه ای در جانش
گوش می دهد
نسیم کوچک گم کرده راه
بر بال آشنای پرنده ای می لرزد
همه چیزی
در آرامشی ابدی
و ابر پریشان
شکل دلی گرفته
نگاه کن …
سیلاب ها
چگونه برگ های مرا می برند
تا ” کنار تو ” آرام گیرم ….
دلم تنگِ ، تنگِ روزهای بیخیالی ، تنگِ روزهای ندانستن …
تنگِ روزهای خوابهای خرگوشی ، تنگِ روزهای حفظ کردنهای اجباری …
تنگِ روزهای رفتن کنار آبی ترین آب به بهانه دلتنگی …
دلم تنگِ ثانیه ای از آن ساعتها خاموشی است همراه با عزیزترین همدردها …
دلم تنگ است …
زمين به مرد بودنت نياز داره …
مرد باش . مردونه حرف بزن . مردونه بخند . مردونه عشق بورز …
مردونه گريه کن ، مردونه ببخش ….
مرد باش ، نه فقط باجسمت ، بانگاهت ، با احساست ، با آغوشت.
مردباش و هيچوقت نامردي نکن ،
مخصوصا براي کسي که به مردونگيت تکيه کرده و باورت کرده مرد باش…
نام احمد نام جمله انبیاست
چون که صد آمد نود هم پیش ماست
از مناره پنج نوبت پر خروش
نام احمد با علی آید به گوش
روز و شب گویم به آوای جلی
اکفیانی یا محمد یا علی
بعثت رسول عشق و مهربانی مبارک . . .
پیامبر اکرم (ص):
تقوای کامل آن است که آنچه را نمیدانی یاد بگیری و به آنچه میدانی عمل کنی
خیلی وقت است که “بی تابم”
دلم تاب میخواهد
و یک هل محکم
که دلم هـــــری بریزد پایین
هرچه در خودش تلنبار کرده!!
لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم
تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست
تا بدانی نبودنت آزارم می دهد
لمس کن نوشته هایی را
که لمس ناشدنیست و عریان
که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد
لمس کن گونه هایم را
که خیس اشک است و پر شیار
لمس کن لحظه هایم را
تویی که می دانی من چگونه
عاشقت هستم٬
لمس کن این با تو نبودن ها را
لمس کن
همیشه عاشقت می مانم
دوستت دارم ای بهترین بهانه ام…
آخرین دیدگاهها