دلتنگم نه براى کسى از بى کسى
خسته ام نه از تکاپو ، از در به درى
نه دوستى ، نه يادى ، نه خاطره ى شيرينى
تنهايم تنهاتر از آن سنگ کنار جاده اما مشتاقم ، مشتاق ديدار آنکس که صادقانه يادم کند !
دلم که ميگيرد خودم به تنهايي
دست نوازشي بر سرم ميکشم ،
لبخند ميزنم و آهسته ميگويم :
گريه نکن
عزيزم ،
آرام باش…
من هستم ، خودم به تنهايي
هواي نداشته هايت را
دارم
!..
ای کاش یکی درد دلم می شنـــــــــوید اسرار نهان راز دلم می شنــــــــــــــــوید
ای کاش یکی بود ، که در محضر عشق زانو به بقل کرده دمی می شنــــــــــــوید
ای کاش یکی بود ، که بـــــــــــا بودن او دل من صدای دریا ز جهان می شنـــــوید
ای کاش یکی بود ، که وقتــــی دل من از غصه و غم ناله و فریاد زند می شنـوید
ای کاش یکی داشـــــــت توان غم من که دلم نغمه شادی ز جهان می شنوید
شاعر : سینا سالک
وقتي تو نيستي …
شادي کلام نامفهومي ست !
و ” دوستت ميدارم ” رازي ست
که در ميان حنجره ام دق ميکند
و من چگونه بي تو نگيرد دلم ؟
اينجا که ساعت وآيينه و هوا … به تو معتادند
.
دلـــت که گرفته باشد …
شادترین آهنگـــ ها روضه خوانی میکنند …
شلوغ ترین مکــآن ها ، تنهـــاییَت را به رخت میکشند …
و شادترین روزها برای تو غمـــگین ترین روزهاست …
دلـــت که گرفته باشد ، نقض میشود همه قانونها …
دیدی که صبح میشود شب ها بدون من……؟؟؟ دیدی که میگذرد روزها بدون من……؟؟؟ این نبص زندگی بی وقفه میزند… فرقی نمیکند!!! بامن……!!! بدون من……!! دیروز گرچه سخت…… امروز هم ...
الووووووو من اخر شب خدمت شماها میرسم حالا منو سرکار میذارین ارررررررررررررررررررررررره؟بااااااااااااااااش براتون دارم
دلتنگم نه براى کسى از بى کسى
خسته ام نه از تکاپو ، از در به درى
نه دوستى ، نه يادى ، نه خاطره ى شيرينى
تنهايم تنهاتر از آن سنگ کنار جاده اما مشتاقم ، مشتاق ديدار آنکس که صادقانه يادم کند !
دلم که ميگيرد خودم به تنهايي
دست نوازشي بر سرم ميکشم ،
لبخند ميزنم و آهسته ميگويم :
گريه نکن
عزيزم ،
آرام باش…
من هستم ، خودم به تنهايي
هواي نداشته هايت را
دارم
!..
يك بار ديگر بگذار بي ادعا اقرار كنم كه دلم برايت تنگ مي شود.
وقتي دوري از من، به آرزوهاي خفته ام مي انديشم،
به فرسنگها فاصله بين من و تو، به آينده و امروز…
باز كن پنجره را… خواهي ديد
كه پرنده، آسمان باراني را ميفهمد…
چتري برايـــــم بگير
حتــــي خيالے . . .
خيس دلتنگـــے شده امــ !
بعضي دردها و چيزها
چــــــــــــــــــــــــقدر ديدن و شنيدنش تحمل ميخواد….
خالي ام از حرف
پرم از دلتنگي!!
.
.رفــــــت!
پر کشيــــــــد!
روحــــــــــش طاقــــــت ايـــــــن دنيـــــــــا را نـــداشتـــــ!
دنــــــيا برايــــــش قفــس بود….
قفســــــــــي تنـــــگ..!!
ســـــردش استــــ !!!
امشــــــب مهمــــــــــان خــــــــــــاک ســــرد اســــت!!!
پــــــــرواز کرد!!
خوشــــا بهــــ حــــالشــــــ….
اما مـــــن چــــه کنمـــــــ بــــا ايـــــن همهــ دلـــــتنگـــــــــــي؟؟
.
دلتنگي يعني …
خلوت ِ تنهايي ات از آسمان ِ پائيز ابري تر باشد …
واژه ها …
قد نمي دهند !!!
ارتفاع دل تنگـــــي ام را …
من فقط
سايه ي نبودن تو را
بر سر شعر
مستــــــــــــدام مي کنم … !
گاهي دلم براي باور هاي گذشته ام تنگ مي شود ;
گاهي دلم براي پاکي هاي کودکانه ي قلبم مي گيرد
گاهي آرزو مي کنم :
اي کاش دلي نبود ;
تا تنگ شود
تا بشکند …
تا خسته شود خسته
این یکی فوق العاده بود :( …
ای کاش دلی نبود تا بشکند…
ای کاش یکی درد دلم می شنـــــــــوید اسرار نهان راز دلم می شنــــــــــــــــوید
ای کاش یکی بود ، که در محضر عشق زانو به بقل کرده دمی می شنــــــــــــوید
ای کاش یکی بود ، که بـــــــــــا بودن او دل من صدای دریا ز جهان می شنـــــوید
ای کاش یکی بود ، که وقتــــی دل من از غصه و غم ناله و فریاد زند می شنـوید
ای کاش یکی داشـــــــت توان غم من که دلم نغمه شادی ز جهان می شنوید
شاعر : سینا سالک
دلم تنگ است
تنگ چشم هایى که روزى از نگاه دزدکی اش پر از ذوق می شدم
چقدر سرد است!
وقتی…
دلتنگتم و نیستی
برعکس پول هایم زندگیم گوشه دارد ، همانجا که همیشه تنها مینشینم !
شب ها وقتی می خوای بخوابی می بینی
کسی رو نداری که بهت فکر کنه !
اینجاست که می فهمی برخلاف شلوغیه درونت
چقدر تنهایی
وقتي تو نيستي …
شادي کلام نامفهومي ست !
و ” دوستت ميدارم ” رازي ست
که در ميان حنجره ام دق ميکند
و من چگونه بي تو نگيرد دلم ؟
اينجا که ساعت وآيينه و هوا … به تو معتادند
.
چقدر غمگینم…. :(
مرسی
یکبار بانویی از من پرسید : چه موانعی بر سر راه شادمانی و نشاط وجود دارد؟
پاسخ دادم ، تنها مانع موجود ، ” اعتقاد به وجود مانع ” است. .
(وین دایر)
عالی بود مرسی
کاش می دانستی
چقدر جایِ خالی ات امشب ،
دلم را چنگ می زند …
من چشم هایِ آشنایِ تو را می خواهم
در هِق هقِ گریه هایِ امشبم …
نمی دانم چرا گاهی می خندم
خنده هایت هنوز ،
روی پنجره ی اتاقِ من ،
بیدارند …
گفتی که دیگر نمی آیی !
فکر می کنی با گفتنِ این حرف ، از پا در می آیم؟!
نه خوبِ من !
ببین آرامم ،
آرام تر از نبضِ یک مُرده …
“فریماه “
دلـــت که گرفته باشد …
شادترین آهنگـــ ها روضه خوانی میکنند …
شلوغ ترین مکــآن ها ، تنهـــاییَت را به رخت میکشند …
و شادترین روزها برای تو غمـــگین ترین روزهاست …
دلـــت که گرفته باشد ، نقض میشود همه قانونها …