بایگانی‌های متن دلتنگی - کافه تنهایی

کافه تنهایی

من نگفتم به کسی …

من نگفتم به کسی

نیمکت خالی

چه شده است!

حال که پاییز آمد

باران هم …

عاشقانه هایش کو

آه که دلم لک زده است

برای عاشقانه هایش

درد و دل هایش

راستی چی شد …

بار آخر گفت

فردا حلقه به دست

با کسی می آیم

نگفت ؟

وای که بدم می آید

از این حرف های …

یا شاید

من فرسوده شده ام

یعنی نیمکتی دیگر …

هی

نکند من را

محرم اسرار نداند

من نگفتم به کسی

تنهای من

زود قضاوت نکن

از کجا معلوم

شاید

چشمانت تو را لو دادن

“محمد مهدوی”

پیشکش به تک تک هم کافه ای های عزیز …

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

و تو رفتي و هنوز …

عاشقانه - قایق

عاشقانه - قایق
“سیب”
تو به من خنديدي و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من کرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان مي دهد آزارم
و من انديشه کنان غرق در اين پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سيب نداشت

“حمید مصدق”

موضوع :

دلم تنگ است

تنهایی

تنهایی
 

دلم تنگِ ، تنگِ روزهای بیخیالی ، تنگِ روزهای ندانستن …
تنگِ روزهای خوابهای خرگوشی ، تنگِ روزهای حفظ کردنهای اجباری …
تنگِ روزهای رفتن کنار آبی ترین آب به بهانه دلتنگی …
دلم تنگِ ثانیه ای از آن ساعتها خاموشی است همراه با عزیزترین همدردها …
دلم تنگ است …

موضوع :

من اینجا بس دلم تنگ است

عاشقانه

من اینجا بس دلم تنگ است،

و هر سازی که می بینم بد آهنگ است.

بیا ره توشه برداریم،

قدم در راه بی برگشت بگذاریم

ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است؟؟

موضوع :





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید