بایگانی‌های شعر و دلنوشته - صفحه 18 از 27 - کافه تنهایی

کافه تنهایی

من می‌‌نگارم تمام شعر چشمانت را…

i-write-all-the-lyrics-in-your-eyes

شاعر نیستم!
فقط چشمانت حرف میزنند
و من می‌‌نگارم …
تمام شعر چشمانت را…!

[سپیده حاجی پور]

بازدید : 2026

دلم می خواهد نامه بنویسم

i-want-to-write-a-letter

چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم،
تمبر و پاکت هم هست و یک عالمه حرف
کاش کسی جایی منتظرم بود…!

دسته بندی : شعر و دلنوشته
بازدید : 588

شعر داغ می نوشم

poetry-hot-drink

من
هر روز،
کنج این کافه می نشینم و
شعر داغ می نوشم!!
و به آدمهای صامتی نگاه میکنم
که تنهاییشان را
با سیگاری به هم
تعارف می کنند…!

دسته بندی : شعر و دلنوشته
بازدید : 1127

آدم ها آنقـدر دورم زده انـد

people-enough-have-been-away-me

هے رفيــق !

ازتوچـﮧ پنهاכּ

آدم ها آنقـدر دورم زده انـد

ڪـﮧ بعيـد نيست

يڪے ازهميـכּ روزها

ميـدانے رابـﮧ نامـم ڪننـد !

دسته بندی : شعر و دلنوشته
بازدید : 383

در خاموشی نشسته‌ام

sitting-in-silence

در خاموشی نشسته‌ام
خسته‌ام
درهم شكسته‌ام،
من،
دل بسته‌ام…!

[احمد شاملو]

بازدید : 481

صفحه ی نیازمندی ها را زیر و رو میکنــم

i-screen-out-the-requirements

هـر روز صفحه ی نیازمندی هــا را
زیر و رو میکنــم !
میدانــم بالاخره
یکــ روز
به مــن نیاز پــیدا میکنـــی …!

دسته بندی : شعر و دلنوشته
بازدید : 364

در این روزهای پر رفت و بی آمد

in-this-busy-going-days-and-and-no-return

هی کافه چی !

در ایـن روزهـآی پر رفـت و بـی آمـد …

نـدیـدی عـزیـزی رآ که تمـآم تـلآشش در رفـتـن بـود و نـمـآنـدن ؟

این آخـری هــآ خـبـر دیدنـش رآ در ڪآفـه ای بـہ مـن دآدنـد ؛

اگـر رفتـہ که هـیـچ !

اگـر در پـس رفـتـنـش آمـدی بـود ،

تـو قـهوه ای تـلـخ تـر از تمـآمـی تـلـخ هـآ بـہ حسـآب مـن بـرآیـش بـریـز…!

دسته بندی : شعر و دلنوشته
بازدید : 372

این چتر زرد را تو ندیده‌ای

you-have-not-seen-this-yellow-umbrella

این چترِ زرد را تو ندیده‌ای
روزی آن را برای بارانی خاص خریدم
روزی که باران گرفته بود
و یاد تو پاهایم را به خیابان برد
و یادِ تو تنهایی را
کفِ دست‌هایم گذاشت

زیاده‌روی در پیاده‌روها
هنوزم به جایی نرسانده‌ست
و خیال‌پروازی‌هایم تنها
نبودنت را در ارتفاعِ بلندتری گریسته‌ست

سال‌ها گذشته‌ست
و این خورشیدِ چسبیده به سقف
تنها توانسته زندگی‌ام را به دو نیمه کند؛
روزهای بارانیِ بعد از تو
و روزهای معمولیِ بعد از تو

[لیلا کردبچه]

دسته بندی : شعر و دلنوشته
بازدید : 870

شیشه ی پنجره را باران شست

rain-washed-glass-window

وای ؛ باران باران

شیشه ی پنجره را باران شست….

از دل من اما ،

چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

آسمان سربی رنگ ،

من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.

می پرد مرغ نگاهم تا دور

وای باران باران

پرمرغان نگاهم را شست…!

[حمید مصدق]

دسته بندی : شعر و دلنوشته
بازدید : 1234

متن آهنگ پاییز سال بعد رستاک

song-after-the-fall-rastaak

ﺩﻧﻴﺎﻱ ﻣﺎ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻱ ﻫﻢ ﻧﻴﺴﺖ
ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺭﻭﻥ ﻭﮔﻴﺘﺎﺭﻡ
ﻣﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺗﺎ ﻇﻬﺮ ﻣﻴﺨﻮﺍﺑﻢ
ﻣﻦ ﻫﺮ ﺷﺒﻮ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﻴﺪﺍﺭﻡ
ﺩﻧﻴﺎﻱ ﻣﺎ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻱ ﻫﻢ ﻧﻴﺴﺖ
ﻣﻦ ﺧﻴﻠﻲ ﻭﻗﺘﺎ ﺳﺎﻛﺘﻢ ﺳﺮﺩﻡ
ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﻣﻴﺮﻡ ﺗﻮ ﺧﻮﺩﻡ ﺷﺎﻳﺪ
ﭘﺎﺋﻴﺰ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ
ﺩﻧﻴﺎﻱ ﻣﺎ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻱ ﻫﻢ ﻧﻴﺴﺖ
ﻣﻴﺒﻮﺳﻤﺖ ﺍﻣﺎ ﻧﻤﻴﻤﻮﻧﻢ
ﺗﻮ ﺩﺍﺋﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﺪﻩ ﻣﻴﭙﺮﺳﻲ
ﻣﻦ ﺣﺎﻝ ﻓﺮﺩﺍﻣﻢ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ
ﺗﻮ ﻓﻜﺮ ﻳﻪ ﺍﻏﻮﺵ ﻣﺤﻜﻢ ﺑﺎﺵ
ﺍﻏﻮﺵ ﺍﻳﻦ ﺩﻳﻮﻧﻪ ﻣﺤﻜﻢ ﻧﻴﺴﺖ
ﺻﺪ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺎﺯ ﻳﺎﺩﺕ ﺭﻓﺖ
ﺩﻧﻴﺎﻱ ﻣﺎ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻱ ﻫﻢ ﻧﻴﺴﺖ

دسته بندی : شعر و دلنوشته
بازدید : 9952





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید