همین لحظه آرامم برای دقایقی نا معلوم! بی فاصله بی حرف نت سکوت را اجرا می کنم میدانم این تنها چیزیست که تو نیز می شنوی گوش کن ….
از تمام الفبا یک حرف یادم مانده است آه …
به دنبال ویلچری هستم برای روزگار ظاهرا… پایی برای راه آمدن با من ندارد………
فردا اگر بدون تو باید به سر شود فرقی نمی کند شب من کی سحر شود
شمعی که در فراق بسوزد سزای اوست بگذار عمر بی تو سراپا هدر شود
رنج فراق هست و امید وصال نیست این”هست و نیست”کاش که زیر و زبر شود
رازی نهفته در پس حرفی نگفته است مگذار درد دل کنم و دردسر شود
ای زخم دلخراش لب از خون دل ببند دیگر قرار نیست کسی با خبر شود
موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است بگذارگفتگو به زبان هنر شود
“فاضل نظری”
Δ
7 × = 49
Notify me when new comments are added.
از تمام الفبا یک حرف
یادم مانده است
آه …
به دنبال ویلچری هستم
برای روزگار
ظاهرا…
پایی برای راه آمدن با من ندارد………
فردا اگر بدون تو باید به سر شود
فرقی نمی کند شب من کی سحر شود
شمعی که در فراق بسوزد سزای اوست
بگذار عمر بی تو سراپا هدر شود
رنج فراق هست و امید وصال نیست
این”هست و نیست”کاش که زیر و زبر شود
رازی نهفته در پس حرفی نگفته است
مگذار درد دل کنم و دردسر شود
ای زخم دلخراش لب از خون دل ببند
دیگر قرار نیست کسی با خبر شود
موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است
بگذارگفتگو به زبان هنر شود
“فاضل نظری”