بایگانی‌های متن های عاشقانه - صفحه 19 از 58 - کافه تنهایی

کافه تنهایی

مي‌نويسم ای يار خانه‌ی ما اينجاست

همه چیز در آرامش است

کافه
من دلم مي‌خواهد خانه‌اي داشته باشم پر دوست،

کنج هر ديوارش دوست‌هايم بنشينند آرام گل بگو گل بشنو…؛

هر کسي مي‌خواهد وارد خانه پر عشق و صفايم گردد

يک سبد بوی گل سرخ به من هديه کند.

شرط وارد گشتن شست و شوي دل‌هاست

شرط آن داشتن يک دل بي رنگ و رياست

بر درش برگ گلي مي‌کوبم روي آن با قلم سبز بهار

مي‌نويسم ای يار خانه‌ی ما اينجاست

تا که سهراب نپرسد ديگر ” خانه دوست کجاست؟ ”

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

بعد از تو!

بعد از تو

بعد از تو
به من چه بعد از تو؛او می آيد‏!

مشكل از قواعد دستوريست‏!‏‏!‏‏!‏

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

تنهاترم می کند!

تنهاترم می کند

تنها

وقتی دودلی هایت را می بینم
گفتن ” دوستت دارم ” هایت
فقط
تنهاترم می کند ! !​

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

کافه های بعد از ظهر

کافه بعد از ظهر

کافه بعد از ظهر
روزها پر و خالی می شوند ,

مثل فنجان های چای

در کافه های بعد از ظهر !!!

اما …

هیچ اتفاق خاصی نمی افتد!

اینکه مثلا تو ،

ناگهان …

در آن سوی میز نشسته باشی !

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

تو به اندازه تنهايی من شاد بمان!

تو به اندازه تنهايی من شاد بمان

عاشقانه

من به اندازه چشمان تو غمگين ماندم

و به اندازه هر برق نگاهت نگران

تو به اندازه تنهايی من شاد بمان . . .

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

اگر از عاشقانه می نویسم…

اگر از عاشقانه می نویسم

عاشقانه
من اگر از عاشقانه می نویسم
نه عاشقم و نه معشوق کسی!
فقط می نویسم تا عشق یاد قلبم بماند…
در این ژرفای دل کندن ها و عادت ها و هوس ها ،،،
فقط تمرین آدم بودن می کنم!!!
همین…

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

هرگز لبخند را ترک نکن…

هرگز لبخند را ترک نکن

هرگز لبخند را ترک نکن

هرگز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحتی، چون هر کسی امکان دارد عاشق لبخند تو شود.

“گابریل گارسیا مارکز”

موضوع :

کاش می دانستی …

کاش می دانستی

کاش می دانستی
کاش می دانستی، من سکوتم حرف است،
حرف هایم حرف است،
خنده هایم… خنده هایم حرف است.
کاش می دانستی،
می توانم همه را پیش تو تفسیر کنم.
کاش می دانستی، کاش می فهمیدی،
کاش و صد کاش نمی ترسیدی که مبادا دل من پیش دلت گیر کند،

یا نگاهم تلی از عشق به دستان تو زنجیر کند
من کمی زودتر از خیلی دیر
مثل نور از شب چشم تو سفر خواهم کرد
تو نترس
سایه ها بوی مرا سوی مشام تو نخواهند آورد
کاش می دانستی
چه غریبانه به دنبال دلم خواهی گشت
در زمانی که برای غربتت سینه دلسوزی نیست
تازه خواهی فهمید
مثل من عاشق مغرور شب افروزی نیست.

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

ببخش دیگر دوستت ندارم!

ببخش دیگر دوستت ندارم

ببخش دیگر دوستت ندارم
یک اتفاقی افتاده در حوالی دلم که می خواهد تو را دوست نداشته باشد
تا همیشه و باید اعتراف کنم چند روز و چند شب است به این فکر می کنم
اگر دوست نداشته باشم چه می شود و بعد فکر می کنم نمی شود؛
اما دقیقا در لحظه ای از امروز وضعیتم را خراب کردی
و باید اعتراف کنم زمانی که می گذرد دیگر جبران نمی شود
و باید اعتراف کنم چون کلماتی تکراری می پیچم از حرفهایت .
ببخش دیگر دوستت ندارم و مرا برای گذشته ببخش ؛
برای روزهایی که به انتظار امدنم معطلت کردم .
برای روزهایی که تو را بامیز تنها گذاشتم .

موضوع :

چه بی صدا باختی!

ﭼﻪ ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ﺑﺎﺧﺘﯽ

ﭼﻪ ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ﺑﺎﺧﺘﯽ

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﮑﻮﺗﻢ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ
ﮔﺎﻫﯽ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﭼﻪ ﺑﯽ
ﺻﺪﺍ ﺑﺎﺧﺘﯽ . . .​

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید