با عطر عشق می آمیزندش، نه با عطر کافور؛
همان نیمه ای که نمی شویندش، نمی آلایندش؛
نمی پوشانندش و در خاک نمی سپارندش …
[حمید مصدق]
آدمها دست به دست هم می دهند…
دو دسته می شوند…
آنها که نمی فهمندت…
آنها که نمی پذیرندت…
و بعد تو محکوم می شوی به نقص…
گوشه گیری…
به سیگار و فنجان قهوه ی تلخِ روی میــــز…!
دعای باران چرا ؟؟؟
دعای عشق بخوان…!!!
این روزها دلها تشنه ترند تا زمینها…
خدایـــــــــــــــــا………….
کمی عشـــــــــــــــــق ببار!
یادت هست مادر؟ اسم قاشق را گذاشتی :هواپیما .قطار.کشتی
تا یک لقمه بیشتر بخورم
یادت هست مادر؟ شدی خلبان ملوان لوکوموتیوران.
میگفتی بخور تا بزرگ بشی!
ومن عادت کردم هرچیزی را بدون آنکه دوست داشته باشم قورت بدهم …!
حتی بغض های نترکیده ام را …!
از دور تو را دوست دارم،
بی هیچ، عطری
آغـوشی
لمسي
و یا حتی بوسهای.
تنها
دوستت دارم،
از دور … !
آدمای دلتنگ ؛
وقتایی که خیلی بهشون خوش میگذره و میخندن ،
یهو سرشون رو برمیگردونن اونوری …
یکم ثابت میشن …
یواش یواش چشماشون پر اشک میشه
مردم شهر سیاه
خنده هاشان همه از روی ریاست
دلشان سنگ سیاست
ما در این شهر دویدیم ، دویدیم
چه سود !
خبر از عشق نبود
و تو ای مرغ مهاجر
که از این شهر گذر خواهی کرد
نکند از هوس دانه گندم
به زمین بنشینی !
تو سکوت ميکني
و فرياد زمانم را نميشنوي.
يک روز،
من سکوت خواهم کرد
و تو آن روز براي اولـين بار
مفهوم دير شدن را خواهي فهميد…!
[حسين پناهي]
آخرین دیدگاهها