بایگانی‌های مطالب عاشقانه - صفحه 12 از 56 - کافه تنهایی

کافه تنهایی

میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام مبارک باد

میلاد خضر علی اکبر علیه السلام
میلاد خضر علی اکبر علیه السلام

میلاد خضر علی اکبر علیه السلام

از گوشه شش گوشه دلم با تو سفر کرد

ناگاه در اورد سر از گنبد خضرا

مجنون علی شد همه شهر ولی من

مجنون علی اکبر مولام به مولا

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 774

فردا تو را خواهم دید …

عاشقانه

blend-heart_1920x1080

فردا تو را خواهم دید

و حالا هر چه می کنم خوابم نمی برد

با آفتاب نسبتی داری؟!

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 472

تو پشت هیــچ پنجره ای نیستی

باران پشت پنجره

rainy_days_by_Ronaaa

قراری نیست
برای بی قراری من
تو پشت هیــچ پنجره ای نیستی
راستی کجایی؟

بازدید : 1267

برای گفتن حرف زیاد دارم …

عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

برای گفتن حرف زیاد دارم
اما کاش
به همان اندازه
که من مشتاق گفتنم
تو هم مشتاق شنیدن بودی.

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1073

حـالا کـه آمـده ای از گـذشتـه نـپـرس

عاشقانه

 

عاشقانه

عاشقانه

حـالا کـه آمـده ای
از گـذشتـه نـپـرس
در روز آفتـابـی …
از بـرف سنگیـن شـب قبـل
چـه مـی مـانـد ؟!

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 792

باید دوست داشت و عاشق بود …

عشق
عشق

عشق

دوستت دارم کلمه ای گرانبهاست

باید با زبان و رفتار زیبا مرتب آن را به میان آورد

باید بارها به عشق خود آن را بازگو کرد و دریغ نکرد

باید دوست داشت و عاشق بود

و قدر دانست و عاشقی را فهمید

عشق، عشق است

عشقمان پاک باشد

به مانند عشق به خدا

عشق به یار زندگی

عشق به فرزندان و …

این ها قدری متفاوت ولی همگی عشق است

و پاک و عزیز و گرانبها …

 

[ محمد مهدوی ]

بازدید : 668

آنگاه که کسی در اندیشه توست

آنگاه که کسی در اندیشه توست
گفتن آسانتر است
شنیدن آسانتر است
بازی کردن آسانتر است
کار کردن آسانتر است

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1876

يكي را دوست داشته است…

زندگي ام را به پاي كسي گذاشتم …
كه دوستش مي داشتم ولي …
او هيچ وقت مرا دوست نداشت ..
و به او حق مي دهم!
شايد او هم مانند من
يكي را دوست داشته است…

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 608

در وصف تو …

در راهبندان تاریخ

دیر رسیدیم

بهترین شعرها را

در وصف تو سروده بودند.

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 700

عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد …

آنکس که می گفت دوستم دارد
عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد
بلکه رهگذری بود که روی برگ های خشک پاييزی راه می رفت
و صدای خش خش برگ ها همان آوازی بود
که من گمان می کردم می گويد
دوستت دارم

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 581





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید