از گوشه شش گوشه دلم با تو سفر کرد
ناگاه در اورد سر از گنبد خضرا
مجنون علی شد همه شهر ولی من
مجنون علی اکبر مولام به مولا
برای گفتن حرف زیاد دارم
اما کاش
به همان اندازه
که من مشتاق گفتنم
تو هم مشتاق شنیدن بودی.
حـالا کـه آمـده ای
از گـذشتـه نـپـرس
در روز آفتـابـی …
از بـرف سنگیـن شـب قبـل
چـه مـی مـانـد ؟!
دوستت دارم کلمه ای گرانبهاست
باید با زبان و رفتار زیبا مرتب آن را به میان آورد
باید بارها به عشق خود آن را بازگو کرد و دریغ نکرد
باید دوست داشت و عاشق بود
و قدر دانست و عاشقی را فهمید
عشق، عشق است
عشقمان پاک باشد
به مانند عشق به خدا
عشق به یار زندگی
عشق به فرزندان و …
این ها قدری متفاوت ولی همگی عشق است
و پاک و عزیز و گرانبها …
[ محمد مهدوی ]
آنگاه که کسی در اندیشه توست
گفتن آسانتر است
شنیدن آسانتر است
بازی کردن آسانتر است
کار کردن آسانتر است
زندگي ام را به پاي كسي گذاشتم …
كه دوستش مي داشتم ولي …
او هيچ وقت مرا دوست نداشت ..
و به او حق مي دهم!
شايد او هم مانند من
يكي را دوست داشته است…
در راهبندان تاریخ
دیر رسیدیم
بهترین شعرها را
در وصف تو سروده بودند.
آنکس که می گفت دوستم دارد
عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد
بلکه رهگذری بود که روی برگ های خشک پاييزی راه می رفت
و صدای خش خش برگ ها همان آوازی بود
که من گمان می کردم می گويد
دوستت دارم
آخرین دیدگاهها