برای عوض کردن دنیا
نیازی به خواندن روزنامه های سیاسی نیست
نیازی به تغییر رئیس جمهور و هیأت دولت نیست
و نیازی به تجمعات بیش از دو نفر نیست
گاهی
تنها دو نفر می توانند
تمام دنیا را مثل یک حبه قند
در فنجانی چای به هم بزنند…!
[لیلا کردبچه]
من
هر روز،
کنج این کافه می نشینم و
شعر داغ می نوشم!!
و به آدمهای صامتی نگاه میکنم
که تنهاییشان را
با سیگاری به هم
تعارف می کنند…!
این روزها، فلسفه می خوانم
تا به حکمت بودنت
در نهایت نبودنهایت پی ببرم…!
فال گرفتم
نام تو آمد کنار نامم…
حال که نام تو سند خورده به نام دیگری…
مانده ام…..
فالگیر اشتباه کرده بود…؟؟؟
قهوه …قهوه نبود…؟؟
من اشتباه شنیدم..؟؟
یا…..
تو اشتباه رفتی…!!!
راه گریزی نبود
عشق آمد و جانِ مرا
در خود گرفت و خلاص!
من در تو
همچون جزیرهای خواهم زیست…!
[شیرکو بیکس – ترجمه: سید علی صالحی]
هے رفيــق !
ازتوچـﮧ پنهاכּ
آدم ها آنقـدر دورم زده انـد
ڪـﮧ بعيـد نيست
يڪے ازهميـכּ روزها
ميـدانے رابـﮧ نامـم ڪننـد !
هـر روز صفحه ی نیازمندی هــا را
زیر و رو میکنــم !
میدانــم بالاخره
یکــ روز
به مــن نیاز پــیدا میکنـــی …!
من
در تو گمم
از تو چه خبر؟
شانه هایم
سرد است دم صبح
سَر داغ ترا ، مرهم آزوست…
دنيا كوچكتر از آن است
كه گم شده اي را در آن يافته باشي
هيچ كس اينجا گم نمي شود
آدمها به همان خونسردي كه آمده اند
چمدانشان را مي بندند
و ناپديد مي شوند
آنچه به جا مي ماند
رد پايي است
و خاطره اي كه هر از گاه
پس مي زند مثل نسيم سحر
پرده هاي اتاقت را …!
[عباس صفاری]
آخرین دیدگاهها