چشمانت را ببند تا من به جای تو ببینم ... - کافه تنهایی

کافه تنهایی

چشمانت را ببند تا من به جای تو ببینم …

عاشقانه

دستم را می کشید تا قدم هایم به گام هایش برسند ….

باد می پیچید در پیچ وتاب شب گیسوان ش

گفت : ” چشمانت را ببند تا من به جای تو ببینم …”

بستم …

و دیگر هیچ ندیدم …

حتی رفتنش را …!!!

حالا هر نگاهی که شب را نوشیده باشد

هر سایۀ بلندی که بر دیوار تکیه کند

هر دستی که در گردن سه تار بنشیند ….

همه و همه مرا به یاد ” صدایی “ می اندازد که می خواست چشمهایم باشد ….!!!!

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1502
برچسب ها :
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • باران :

    وقـتــی آدم یکــــ نفـر را دوستــــ داشتـــه بـــاشــد

    بیشتـــر تنهـــــاستــــ!

    چــون بـــ هیــچ کــس جـــز همـــان آدم نمـــی تــوانـــد بگـــویـــد

    چــه احســاسـی دارد…

    و اگـــر آن آدم کســی بـــاشــد کــــه تــــو را بــه سکـوتــــــ تشــویـق کنـــد

    تنهــایــی تـــــــو کـــامــل مــی شـــود!

  • گلبهار :

    افسانه گرخواهي بياافسون چشمش راببين ور كيميا جوئي برو خاك سر كويش نگر

  • erfan :

    بعضی ها خیلی بی معرفت اند
    آدمها را عاشق خود می کنند
    اما خودشان هیچ وقت عاشق نمی شوند
    بعضی ها شبیه تو اند…

    • گلبهار :

      من همان دخترک غم زده ی دیروزم
      من همان کودک بی تاب برای بودن
      که دلش رادراندوه به زنجیرکشید
      وبه اندازه ی دل رنج کشید
      وبه اندازه ی بی معرفتی دردکشید

  • mitra :

    سلام علي رضاي با محبت
    دلم تواين چندوقت واسه شما وهمه مطالب قشنك اينجاتنك شد
    خوشحالم هنوزهم پرانر‍‍زي هستي

  • گلبهار :

    ا ی دانلود اهنگ بی کلام چیه؟؟ ای جز تغییرات کافه تنهایی بود احتمالااااااااااااااا ….اقااااااااااا توروخدا ای بذارین عکس واسه خودمون بذاریم همش میگین در اینده ای نزدیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــک ….پ ای اینده کی میاد من نمیدونـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

    • کافه تنهایی :

      نه گلبهار جان این با موضوع کافه همخونی داشت برا همین گذاشتیم

      حقیقتش ما یه بخش راه انداختیم که همه چیزش تکمیله فقط مونده امکان ارسال مطلب توسط بیننده ها که داریم روش کار می کنیم.
      می دونیم که تاخیر داشته ولی امکاناتمون محدوده شاید امروز فردا افتتاح شه

    • Alireza :

      من عاشق اهنگ بیکلامم عکس هم میزاریم صبور باش

      • گلبهار :

        اقای مجنون این روزا همش رو سایلنتی همون اهنگ بی کلام به قیافه تون میخوره شبیه خودتونه ..به نظر من اهنگ بی کلام نشون دهنده اینه که اهنگسازحرفای زیادی تو دلشه اما در عین حال که دوس داره فریاد بزنه سکوت میکنه ومینوازه و واسه همین خیلی قشنگه…
        اقایون کافه تنهایی من صبورم به قول اون شاعره که میگه:
        باید از تلخی انگور گذشت تا به یک مستی جانانه رسید
        باید از شعله اتش بگداخت تا به افسانه پروانه رسید
        باید از تیشه نامرد چشید تا به یک قامت مردانه رسید
        باید از حس عطش اب نخورد تا به یک حس شجاعانه رسید
        باید از پیشه ایوب رسید به وصالی که زلیخا نرسید….
        حالا اینهمه من گفتم بی ربط نبود البته همچین باهاش مرتبط هم نبود به هرحال واسه رسیدن به بهترین ها باید سختی ها رو تحمل کرد وصبور بود ..

        • کافه تنهایی :

          یک دنیا سپاس

          قصه ما قصه ی: باید از تیشه نامرد چشید تا به یک قامت مردانه رسید

          اما …

          از سـرمـای زمـسـتـان نـمـی تـرسـم,
          وقـتـی بـه تـو گـرم اسـت “دلـم”

          • گلبهار :

            روزگاری مردم دنیا دلشان درد نداشت. هر کسی غصه اینکه چه می کرد نداشت. چشم سادگی از لطف زمین می جوشید. خودمانیم زمین این همه نا مرد نداشت


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید