من غریبستانیم ,می روم آن سو تو را پیدا کنم - کافه تنهایی

کافه تنهایی

من غریبستانیم ,می روم آن سو تو را پیدا کنم

عاشقانه

آی مردم

من غریبستانیم

انتهای لحظه ی بارانیم

شهر من آن سوتر از پروازهاست

در حریم آبی افسانه هاست

شهر من بوی تغزل میدهد

هر که می آید به او گل می دهد

دشتهای سبز، وسعت های ناب

نسترن، نسرین، شقایق، آفتاب

 

باز این اطراف حالم را گرفت

لحظه ی پرواز بالم را گرفت

می روم آن سو تو را پیدا کنم

در دل آیینه جایی وا کنم!

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1330
برچسب ها : , ,
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • نادیا :

    لیوان چایی در دست

    فکر تو در یاد

    اسم تو بر لب

    انگار این تنهایی تمامی ندارد

    کجای این شهری؟

    من که تمام کوچه ها را به یادت دوره کردم

    تمام

  • نادیا :

    کنــــــــارت چقـــــدر حـــال من بهتــــره

    از این حالی که این روزها میشه داشت

    اگه دنیـــــا هرچی که داشتــــــم گرفت

    ولـــی دستتـــو توی دستــــم گذاشــت

  • نادیا :

    جهنم کجــــاست بــــانــــــو ؟
    دنيايت آن لحظه جهنم است که در آغوش کسي هستي
    که به او حســــــــــي نداري
    يا دنيايت آن لحظه جهنــــم است که در” حسرت” آغوش کسي به سر مي بري .
    يا نـــــه !
    دنيايت آن لحظه جهنــــــم است که در آغوش عشقت هستي
    اما مي داني عشـــــــــق او نيستي
    حــــــواست کجاست بــــانو ؟
    اين روزها عشقــــــي وجــــــــود ندارد …..
    بـــانــو نکند دلت را خوش کني به عشق کسي که از عشق فقط … ميفهمد …
    عشق نيست بانــــــو …
    ساقه ی خشک هــــوس است که ميپيچد دور تنت …
    نفس نکش بانــــــــــــو!!
    دل نسپر به صداي نفس هـــــــــــايش
    که روزي چشمـــــــــــــــــانت خيس ميشود
    دل نسپر به خنـــــــــــــــــــده هايش
    بــــــانــــــــو فکر کن …
    به سنگ بودنش …. به بي محلــــــــي هايش…
    آن وقت مي بيني،
    بيشترازآنچه ليــــــاقتش راداشت،
    در دلت جـــا گرفته و…
    پس عاشق نشو….

  • ما عادت کردیم وقتی توی خونه فیلم می بینیم،
    تمام که شد و به تیتراژ رسید دستگاه را خاموش می کنیم،
    یا اگه توی سینما باشیم سالن رو ترک می کنیم…
    ما توی زندگیمون هم هیچوقت کسانی که زحمتهای اصلی رو برای ما می کشن نمی بینیم؛
    ما فقط کسانی رو دوست داریم ببینیم که برامون نقش بازی می کنن…!!

    • گلبهار :

      ما معمولاً فراموش می‌کنیم که خوشبختی درنتیجه به دست آوردن چیزی که نداریم، به دست نمی‌آید، بلکه از تشخیص و قدردانی بابت چیزهایی که داریم به وجود می‌آید.

      • گلبهار :

        تا که بودیم نبودیم کسی
        کشت ما را غم بی همنفسی
        تا که رفتیم همه یار شدند
        خفته ایم وهمه بیدار شدند
        قدر ایینه بدانیم چو هست
        نه در ان وقت که اقبال شکست

  • گلبهار :

    الوووووو میگمااا این ادرس سایتو به ما دادین خو من که سیو نکردم یه بار دیگه بدین بی زحمت

    • کافه تنهایی :

      سلام

      چند روزی درگیر امتحانامم و شهرستانم و با ایرانسل وصل می شم برای همین دیر تایید می کنم و اینا و از همگی اگه دیر به دیر بروزرسانی میشه معذرت می خوام

      cafealone.ir/wp-login.php

      • گلبهار :

        سلام اقای کافه تنهایی پ من میگم کوشین نیستین ؟ نگو اقاااااااااا امتحان دارن موفق باشین

        • کافه تنهایی :

          کاش یکی توی این چند روز بود مدیریت می کرد
          ممنون

          • گلبهار :

            خو مگه شما دونفر نبودین پ اون یکی تون مگه نمیتونه ؟اوشون هم مدیر بودن …شما نگران کافه تنهایی نباشین بهتره به درساتون فکرکنین بعدا از خجالت ما در بیاین خخخخخخ

  • erfan :

    دخترک رفت
    ولی زیر لب این را میگفت
    “او یقینا پی معشوق خود می آید”
    پسرک ماند
    ولی روی لبش زمزمه بود
    “مطمئنا پشیمان شده برمیگردد”
    هنوز عشق قربانی مظلوم غرور است!!!…

    • گلبهار :

      به محضِ اینکه احساس کردین غرورتون بازیچه کسی شده ، کوله بارِ آرزوهاتونو بردارین و بزنین به چاک !
      داغِ زانو زدنتون رو به دل هر کی که با غرورتون بازی می کنه بزارین !

  • erfan :

    چطور دلت اومد بری / بعد هزارتا خاطره
    تاوان چی رو من میدم / اینجا کنار پنجره
    چطور دلت اومد بری / چطور تونستی بد بشی
    تو اوج بی کسیم چطور / تونستی ساده رد بشی 

    چطور دلت میاد بامن / اینجوری بی مهری کنی
    شاید همین الان توام / داری بمن فکر میکنی
    چطور دلت اومد که من / اینجوری تنها بمونم
    رفتی سراغ زندگیت / نگفتی شاید نتونم

    دلم سبک نشد ازت / دلم هنوز میخواد بیای
    حتی با اینکه میدونم / شاید دیگه منو نخوای
    بذار که راحتت کنم / از توی رویات نمیرم
    میخوام کنار پنجره / بیادت آروم بمیرم…

  • گلبهار :

    مزخرف نگو

    آنقدر تلخم

    که هر چقدرقند در دلم آب کني

    ذره اي نه من شيرين مي شوم و نه تو فرهاد

    فقط مرگ مي فهمد حرف دلم را

    ديگر نه تو نه خدا

    هيچ خيالي به آخر باور سوراخ شده ام نمي رسد .

  • گلبهار :

    خداوندا تو میدانی…
    منم ، دلتنگ دلتنگم
    منم ، یک شعر بیرنگم
    منم ، دل رفتـه از چنگم
    منم ، یک دل که از سنگم
    منم ، آواز طولانی
    منم ، شبهای بارانی
    منم ، انسانیم فانی
    خداوندا تو میدانی …
    منم ، در متن یک دردم
    منم ، برگم ، ولی زردم
    منم ، هستم ، ولی سردم
    منم ، مُرده م ، منم مُرده م
    منم ، یک بغض پر باران
    منم ، غمهای بی سامان
    منم ، هستم دراین زندان
    منم ، زخمهای بی درمان
    منم ، دارم تب و تابی
    ز تنهائی ، ز بیتابی
    منم ، رفته به گردابی
    مرا باید که دریابی
    منم ، یک آسمان دردم
    منم ، دریا شود قبرم
    منم ، دنیا شود جبرم
    منم ، پایان شده صبرم
    منم ، یک ذره گردم
    منم ، خواهم کسی همدم
    منم ، برخود ستم کردم
    دلم خون میشود هردم
    منم ، از عشق گویانم
    منم ، دردست درمانم
    منم ، آمد به لب جانم
    خداوندا ! بمیرانم !

  • erfan :

    خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز من
    ور نه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت…

    • گلبهار :

      هیچکس بی درد وغصه وگرفتاری نیست
      اما قشنگیش به اینه که
      تو اوج غم لبخند بزنی ولبخند بیاری به لب دیگرون!

  • erfan :

    مرا دوست بدار!
    به سان گذر از یک سمت خیابان ،
    به سمتی دیگر ؛
    اول به من نگاه کن…
    بعد به من نگاه کن…
    و بعد ،
    باز هم مرا نگاه کن!…

    • گلبهار :

      نگاهم کرد نگاهش کردم

      نگاهم کرد نگاهش کردم

      نگاهم کرد پنداشتم دوستم دارد، نگاهم کرد دربرق نگاهش هزاران شوق

      عشق را دیدم

      نگاهم کرد به او دل بستم

      نگاهم کرد ولی بعد ها فهمیدم که فقط نگاهم می کرد.

  • mitra :

    كورباش بانو
    نگاه كه ميكني ميگئيند نخ داد
    عبوس باش بانو
    لبخند كه ميزني ميگويند پاداد
    لال باش بانو حرف كه ميزني مس گويند جلوه فروخت
    آري آنانند كه بايد فكري به حال هيزي خودكنند………..


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید