وقتی تو بودی - کافه تنهایی

کافه تنهایی

وقتی تو بودی

عاشقانه
وقتی تو بودی …
سكوت آنچنان زیبا بود،
كه می شد خوشه های محبت را از خیال نام تو چید !
وقتی تو بودی …
باور با تو بودن،
تنها به خوابی می ماند كه با نسیم صبحگاهی از آسمان خیالم
به فراموشی سپرده می شد !
ولی وقتی بروی !!!
شاید باور بی تو بودن، نگاه سرد مرا به مهربانی یك دوست
بیشتر آشنا كند …
بازدید : 688
برچسب ها : , , , ,
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • گلبهار :

    بخوان این اخرین شعری که با یاد تو میگویم
    وبا هرجمله اش صد ژاله میریزم
    که ان تک لاله گلزار الفت را دگر هرگز نمی بویم
    چو میدانم تو را زین پس نخواهم دید
    ودیگر من گلی از باغ گلهایت نخواهم چید
    بخوان این اخرین شعری که با یاد تو میگویم
    دوچشمم خیره بریک نقطه از دیوار
    نگاهم مات وبی روح است
    ودل سرشار از اندوه است
    که زین پس رخ زیبای تو
    تصویر قاب چشم مشتاقم نخواهد بود
    دوصد لعنت بر این بدرود
    بدان که شاید در شعرم نگنجی باز
    وبا مرغی دگر شاید کنی پرواز
    ولی من اشیان عشق پاکت را
    به رسم یادگاری پاس خواهم داشت
    ودر هرگوشه اش تک بوته های یاس خواهم کاشت
    منم شاید زمانی با دلی دیگر در امیزم
    وشاید تا ابد ازعشق بگریزم
    ولی نام تو را از هر درخت مهرکه
    در باغ دلم رویید در اویزم
    به یادت باز می گریم
    به یادت باز میخندم
    ولی من ان روزن خاطرات با تو بودن را بدان هرگز نمی بندم
    بخوان این اخرین شعری که با یاد تو می گویم
    اگر در این زمان دنیا غم انگیز است
    اگر گلزار عشق ومهر هم در خواب پاییز است
    به جان تو من ارزو دارم
    که فردا در دل پاک وپراز مهرت
    نسیمی خوش از بهار اید
    دوباره لاله عشقی به بار اید
    خداحافظ تورا زین پس در سینه می جویم
    بخوان این اخرین شعری که با یاد تو میگویم…

    • سفر که می روی
      به کاسه آب پر از گلبرگ نیازی نیست..
      کاسه چشمان من کافیست، جاده ها را خیس میکنم پشت قدمهایت تا رفتنت شگون داشته باشد و زود برگردی
      چار قل از لبم نمیرود!
      سلامت باشی و شاد آن روز که می آیی…
      آن روز که دیر مباد!
      من همه ابرها را به آیت الکرسی میسایم تا قرآن باشند بر سرت..!!
      چه جمله قشنگی است: دل من پشت سرت کاسه آبی شد و ریخت، کی شود پیش قدمهای تو اسفند شوم…
      سفرت بخیر…

      • گلبهار :

        رفته‌ای
        و من هر روز
        به موریانه‌هایی فکر می‌کنم
        که آهسته و آرام
        گوشه‌های خیالم را میجوند

        تا بی”خیال” نشده‌اَم
        برگرد!


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید