خوش به حال باد ... - کافه تنهایی

کافه تنهایی

خوش به حال باد …

تصویر عاشقانه

خوش به حال باد

گونه هایت را لمس می کند

و هیچ کس از او نمی پرسد که با تو چه نسبتی دارد!

کاش مرا باد می آفریدند

تو را برگ درختی خلق می کردند؛

عشق بازی برگ و باد را دیده ای؟!

در هم می پیچند و عاشق تر می شوند …

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1686
برچسب ها : , ,
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • erfan :

    خوش به حالش :(
    …………..
    هوایی رو که تو نفس می کشی
    دارم راه میرم
    بغل میکنم…

    • گلبهار :

      اقا هوای کجا رو داری بغل میکنی ؟؟؟ اول هواشناسی رو جویا شو ببین هوای کجا خوبه بعدش برو تو فاز عشقی..یهو دیدی هوای الوده وارد ریه هات شد دور از جون باید بیایم حلوا بخوریم خخخخخخخخ ماسک بزن ضرر نداره

  • گلبهار :

    عشقبازي به همين آساني ست…
    که گلي با چشمي
    بلبلي با گوشي
    رنگ زيباي خزان با روحي
    نيش زنبور عسل با نوشي
    کار همواره ي باران با دشت
    برف با قله ي کوه
    رود با ريشه ي بيد
    باد با شاخه و برگ
    ابر عابر با ماه
    چشمه اي با آهو
    برکه اي با مهتاب
    و نسيمي با زلف
    دو کبوتر با هم
    و شب و روز و طبيعت با ما

    عشقبازي به همين آساني ست …
    شاعري با کلماتي شيرين
    دست آرام و نوازش بخش بر روي سري
    پرسشي از اشکي
    و چراغ شب يلداي کسي با شمعي

    عشقبازي به همين آساني ست …
    که دلي را بخري
    بفروشي مهري

  • باران :

    در وجودم کسی هست !

    به وسعت تو ….

    که

    هر شب موهایش را شانه میزند

    و هر شب یاد آخرین نگاه تو…

    آوار میشود…

    بر تنهاییم!

    بر بی کسی این اتاقم…

    و من با خودم فکر میکنم

    حریمِ کدامین خیال را شکسته ام

    که اینگونه حقیقت میشوی در باورم؟

    باور کنی یا نه

    باشی یا نباشی

    دوستت دارم

    فرقی نمیکند خیال باشی

    آرزو باشی

    یا عکسی در قابِ این مانیتور

    در این دنیای مجازیِ پر از مجازات

    فرقی نمی کند که شعرِ کدام شاعر را میخوانی

    فرقی نمیکند که میشناسیم

    یا اینکه من تو را میشناسم

    فرقی نمیکند که روی نیمکتی دو نفره نشسته باشیم

    فرقی نمیکند که لبخندت سهم من بود یا دیگری

    فرقی نمیکند که خوشحال بودیم یا ناراحت

    همین را میدانم که دوستت دارم

    و تو میشوی شروعِ حرف زدن

    خودخواهیم را ببخش

    ببخش که تو را به خواب میبینم

    ببخش که واژه به واژه ی شعرم از تو داد میزند

    ببخش که من عاشقت هستم…

  • Faeze :

    شده بعضی وقتا یهو دیگه دوستش نداشته باشی ؟
    به خودت میگی اصلأ واسه چی دوستش دارم؟
    مگه كیه؟
    مگه واسم چیكار كرده؟ مگه چی داره كه از همه بهتر باشه؟ اصلأ من كه خیلی از اون بهترم…
    بعد به خودت می خندی كه اصلأ واسه چی اینقدر خودتو اذیت كردی ؟
    یهو یه چیزی یادت میاد ….
    یه چیز خیلی كوچیك ….
    یه خاطره …..
    یه حرف ….
    یه لبخند …
    یه نگاه …
    و بعد
    همین…
    همین كافیه تا به خودت بیای و مطمئن بشی كه نمی تونی فراموشش كنی


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید