با رویش ناگزیر جوانه ها چه می کنید؟ - کافه تنهایی

کافه تنهایی

با رویش ناگزیر جوانه ها چه می کنید؟

عاشقانه

گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام

و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخمدار است

با ریشه چه می کنید ؟؟

 

گیرم که بر سر این باغ بنشسته در کمین پرنده اید

پرواز را علامت ممنوع می زنید

با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید؟

گیرم که می کشید

گیرم که می برید

گیرم که می زنید

با رویش ناگزیر جوانه ها چه می کنید؟

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1724
برچسب ها :
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • گلبهار :

    سهم من از بودن، لحظه ایست بن بست

    و پلی لرزان به سمت هیچ!

    من،

    سایه وار به زندگی می نگرم

    و شعله ی آخرین آرزوی زیست را

    در نهان، خاموش می کنم

    و فرو می روم درون حفره های این زندان!

    ذهن من تاریک می شود

    و ترس می میرد!

    دیگر از مرگ نمی ترسم وقتی،

    تمام نبض زندگی ام ته نشین شده است

    و تابوت من در سکوت سیال،

    شناور است!

    آسمان فانی بود!!

    دلتنگ می شوم از آسمان دور دستی که

    در هیاهوی زندان جاریست

    و گم می شوم در رویش بی نهایت مرگ…!

  • گلبهار :

    روزگارم اين است :

    دلخوشم با غزلي

    تکه ناني ، آبي

    جمله ي کوتاهي

    يا به شعر نابي

    و اگر باز بپرسي گويم :

    دلخوشم با نفسي

    حبه قندي ، چائي

    صحبت اهل دلي

    فارغ از همهمه ي دنيايي …

    • محمد حسین رخشانی :

      چرا نام شاعرش را درج نمیکنید رفیق؟

      یعنی تا کی باید از دسترنج ویا اندیشه دیگران بدون تشکر و یا حداقل ذکری از نامش استفاده کنیم؟

      • گلبهار :

        والا نمیدانم رفیق اگر میدانستم که مینوشتم دلیلی ندارد که ننویسیم به جان کافه دارم راست میگم اگه از شماست هم ببخشید به اقای کافه میگم از این بعد هرکدومو میدونه بنویسه ایشا ن بسیــــــــــــــــــــــار میدانند باز هم مرا ببخشید رفیق

  • گلبهار :

    هیچ دوره ای جای خودش نبود!
    کودک بودم،
    می گفتند: تا کی می خواهی کودک بمانی،بزرگ شو!
    جوان شدم،
    گفتند: سعی کن ،کودکِ درونت را زنده نگاه داری!!
    و من
    همیشه تشنه ی کودکی ماندم.
    هیچ دوره ای جای خودش نبود


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید