جولای 2014 - کافه تنهایی

کافه تنهایی

بخش مشاعره آنلاین کافه تنهایی

کافه تنهایی

سلام و درود

عزیزانی که علاقه مند به شرکت در مشاعره آنلاین هستند، لطفا ساعاتی که می تونن بیان رو اعلام کنن که زمان هایی رو برای انجام یک مشاعره لذت بخش در نظر بگیریم.

:flr

دسته بندی : کافه تنهایی ها
موضوع :

عشق ، آسمان روشنی دارد …

عاشقانه - love

عاشقانه - love
از جایم بلند شدم،

پنجره را باز کردم

و دیدم زندگی هم هر از گاهی زیباست !

شنیدم که کلاغ دیوارنشین حیاط

چه صدای قشنگی دارد !

فهمیدم که بیهوده به جنون مجنون می خندیدم !

فهمیدم که عشق،

آسمان روشنی دارد ….

موضوع :

یک روزه به مهمانی این خانه بیا

عید سعید فطر مبارک

عید سعید فطر
عید است و دلم خانه ویرانه ، بیا
این خانه تکاندیم ز بیگانه ، بیا

یک ماه تمام میهمانت بودیم
یک روزه به مهمانی این خانه بیا

“عید سعید فطر بر تمامی شما عزیزان مبارک باد”

موضوع :

متن آهنگ اصلا صداش کردی

عاشقانه

عاشقانه - i miss you

متن آهنگ اصلا صداش کردی؟ با صدای بنیامین بهادری

هر کی به من میرسه
ازم اینو می پرسه
اون تو رو تنهات گذاشت
اون تو رو دوست نداشت
یا تو رهاش کردی
کم اعتناش کردی
تو هم نگاش کردی
تو هم تلاش کردی؟
وقتی که داشت می رفت
وقتی میذاشت می رفت
اصلا صداش کردی؟
گریه براش کردی؟
نه دست من نه دست اون بود
آره ولی به خدا
عشق با ما نا مهربون بود
شدیم اینطوری جدا
نه دست من نه دست اون بود
آره ولی به خدا
عشق با ما نا مهربون بود
شدیم اینطوری جدا
من از این که دوست دارم دست بر نمی دارم
من از این که دوست دارم دست بر نمی دارم
واسه تو حتی از عشقم رد کردم
هر کاری از دستم بر اومد کردم
من از این که دوست دارم اینکه دست بر نمی دارم
و از این که دوست دارم اینکه دست بر نمی دارم
واسه تو حتی از عشقم رد کردم
هر کاری از دستم بر اومد کردم
دلم دقیقا واسه تو تنگ شده
دلم عمیقا واسه تو تنگ شده
دل شاید بازم یه کاری کنه
عشق شاید بازم یه کاری کنه
نه دست من نه دست اون بود
آره ولی به خدا
عشق با ما نا مهربون بود
شدیم اینطوری جدا
نه دست من نه دست اون بود
آره ولی به خدا
عشق با ما نا مهربون بود
شدیم اینطوری جدا
من از این که دوست دارم اینکه دست بر نمی دارم
و از این که دوست دارم اینکه دست بر نمی دارم
واسه تو حتی از عشقم رد کردم
هر کاری از دستم بر اومد کردم

“ترانه سرا : فرید احمدی”

دانلود آهنگ اصلا صداش کردی؟ از بنیامین بهادری

موضوع :

و چه زیباست…

عاشقانه

عاشقانه
دعا میکنم زیر این سقف بلند،
روی دامان زمین،
هرکجا خسته شدی، یا که پر غصه شدی،
دستی از غیب به فریادت برسد،
و چه زیباست که آن دست خدا باشد و بس…

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

امــروز را بدهکاری…

عاشقانه - i love you

عاشقانه - i love you

امـــروز نــه چـایـــم دارچیــن داشـت​
نـه قهـــوه ام شکــر
نــه اینکــه نــخواهـم
حـــوصله اش را نــداشتــم
یعنـــی مــی دانـــی..
امـــروز نــبـودم
نــه!
امـــروز اصــلا نـبـــودم
مــن کـه خیلــی وقـــت اسـت
نـیـسـتـم
امـــروز آفتــاب بـــود..بهــــار بــــود…
راحـــت بگویــمــت
امـــروز تــــو بایـــد مــی بـــودی
همـــه ی روزهـا بـه کنــار
تــو امــروز را عجیــب بـه مــــــن
وبه چشمهای منتظرم
بـدهـکـاری. . . !​

موضوع :

چیزی می نویسم

عاشقانه

عاشقانه
از این جا
تا جایی كه تویی
قدم نمی رسد
دست دراز می كنم
چیزی می نویسم
دریایی
دلی
قابی
غمی
از بی نشان
تا نشانی كه تویی
مرهم نمی رسد
در این جا و این دَم
رونقی نیست
عطشناك آنم
آن دَم نمی رسد …

موضوع :

حسرت ديدار تو …

حسرت ديدار تو

حسرت ديدار تو

هميشه منتظرت هستم
خيال مي کنم پشت در ايستاده اي و در ميزني
اينقدر اين در کهنه را باز و بسته کرده ام که لولايش شکسته است
لولاي شکسته در را عوض ميکنم
انگار کسي در ميزند
در را باز مي کنم و در خيالم تو را مي بينم که پشت در ايستاده اي
مي گويم :
بانو خوش آمدي
ولي تو نيستي
پشت در تنهاييست
در را مي بندم و باز دوباره باز ميکنم
ولي هنوز هم نيستي
اينقدر باز ميکنم و مي بندم که لولاي در دوباره مي شکند
کاش مي آمدي
مي دانم چشم خسته ام بسته خواهد شد
قلبم خسته ام خواهد ايستاد
ولي تو نخواهي آمد
بانو
بانو
بانو جان
تا آخر عمر فقط همين خواهد بود
من و در و لولاي شکسته
و حسرت ديدار تو
فقط همين

“کيکاووس ياکيده”

موضوع :

سلامی دوباره خواهم داد

عاشقانه

عاشقانه
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
سلامی دوباره خواهم داد
می آیم می آیم می آیم
و آستانه پر از عشق می شود
و من در آستانه
به آنها که دوست می دارند
و دختری که هنوز آنجا
در آستانه پُر عشق ایستاده
سلامی دوباره خواهم داد

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

مي روم اما بدان!

تنهایی - alone

تنهایی - alone
مي روم اما بدان يک سنگ هم خواهد شکست

آنچنان که تارو پود قلب من از هم گسست

مي روم با زخم هايي مانده از يک سال سرد

آن همه برفي که آمد آشيانم را شکست

مي روم اما نگويي بي وفا بود و نماند

از هجوم سايه ها ديگر نگاهم خسته است

راستي : يادت بماند از گناه چشم تو

تاول غربت به روي باغ احساسم نشست

طرح ويران کردنم اما عجيب و ساده بود

روي جلد خاطراتم دست طوفان نقش بست

موضوع :





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید