هست را اگر قدر ندانی

کافه تنهایی

هست را اگر قدر ندانی…

خیابان بارانی
“هست” را
اگر قدر نداني
مي شود
“بود”
و چه تلخ است
“هست” ي
که “بود” شود و
“دارم” ی که.. “داشتم”…

بازدید : 698
برچسب ها : ,
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • گلبهار :

    در هجر او بر ما گذشته ست
    که باک از شورش محشر نداریم !

    { میرزا محسن تأثیر تبریزی }

  • گلبهار :

    همه با آينه گفتم ، آری
    همه با آينه گفتم ، که خموشانه مرا می پاييد
    گفتم ای آينه با من تو بگو
    چه کسی بال خيالم را چيد ؟
    چه کسی صندوق جادويی انديشه من غارت کرد ؟
    چه کسی خرمن رويايی گل های مرا داد به باد ؟
    سر انگشت بر آيينه نهادم پرسان
    چه کس آخر چه کسی کشت مرا
    که نه دستی به مدد از سوی ياری برخاست
    نه کسي را خبري شد نه هياهويی در شهر افتاد ؟!
    آينه
    اشک بر ديده به تاريکي آغاز غروب
    بی صدا بر دلم انگشت نهاد …

    { سیاوش کسرایی }

  • ارام :

    حالا که نیستی،
    پرنده ای آمده است،
    در حوالی همین باغ روبه رو…
    هیچ نمی خواهد
    فقط می گوید
    کو کو…

  • محمد رضا :

    سایتون فوق العادست
    تازه پیداش کردم اما انگار سال ها حرف دل من رو میزده
    خدا قوت.منتظر پست های جدیدتون هستم


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید