قلمت را بردار ،
بنویس از همه خوبیها ، زندگی , عشق ، امید
و هر آن چیز که بر روی زمین زیبا است
گل مریم ، گل رز
بنویس از دل یک عاشق بی تاب وصال…
از تمنا بنویس …
از دل کوچک یک غنچه که وقت است دگر باز شود
از غروبی بنویس که چون یاقوت و شقایق سرخ است
بنویس از لبخند
از نگاهی بنویس که پر از عشق به هر سوی جهان می نگرد
قلمت را بردار ، روی کاغذ بنویس :
زندگی با همه تلخی ها شیرین است …
درسته زیاد کامنت نمیذارم… ولی همیشه به وبلاگت سر میزنم و مطالبتو میخونم مثل همیشه زیباست …علیرضا جان.
خسته نباشی منتظر بهترینات هستم… موفق باشی
پریسای عزیز ما هم منتظر حضور سبز و همیشگی تون در کافه تنهایی هستیم …
این نظر لطف و مهربونی شما رو میرسونه
آسمون يخ زده انگار، ستاره نوري نداره
توي قاب چشم مهتاب، اشکي از غزل مي باره
همه جا پر از سکوته، سرد و خاموش…پُره ناله
گُمِ فريادِ دل من… توي نامه هاي پاره
مي شينه روي نگاهم، پرِ پروازِ پرستو
نداري گلايه از عشق، مي گه پس همسفرت کو؟
گله کردم به خدامون، که چرا من اينجا تنهام؟
جز سکوت و وحشت از تو… حرفي نيست بروي لبهام!
پرسيدم چرا شبِ من… تاريک و اين همه سرده
نه يه فانوس… نه ستاره، سهم من غصه و درده!
دلِ آسمون برام سوخت که واسم بوقچه شو وا کرد
يه بغل نور و ستاره… ميونِ شبم رها کرد
صداي خدا بود انگار که مي گفت اينا ستاره ست
شبِ يلداي بلندت… بي وجودش نميه کاره ست
عهد و پيمانمو بستم با يکي که کم نظيره
کاش خدا نورشو هرگز از من و شبم نگيره…
عالی وتحسین برانگیز بود خسته نباشید ……..
ممنون دوست خوبم
ﻣﯿﺎﻥ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗِﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﺮﻭﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻭَ ﻏﺼﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺩﻭﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻟﺒﺎﺱِ ﺍﻣﺸﺐ ﻣﺮﺍ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺍﺯ ﺑﻬﺸﺖ
ﺑﺒﯿﻦ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﺭﺧﺸﻢ ﻭُ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﮐﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻣﻄﺎﺑﻖِ ﺳﻠﯿﻘﻪ ﺍﺕ ﺷﺮﺍﺏِ ﺳﺮﺥ ﻣﯽ ﺧﺮَﻡ
ﻭَ ﻣﻮﯼ ﺭﻧﮓِ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺩﺭﻭﻥِ ﯾﮏ ﺳﻔﯿﻨﻪ ﯼ ﻓﻀﺎﯾﯽ ﻭُ
ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺳﻤﺎﻧﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺟﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺑﺎﺳﻼﺣﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﻭُ ﻃﺒﻊِ ﺷﺮﻗﯽ ﺍﻡ
ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺗﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺯﺩﯼ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭼﺮﺍﻍِ ﻗﻮﻩ ﺍﻡ ﺷﺪﯼ
ﺳﯿﺎﻫﯽ ﻣﺤّﻠﻪ ﺭﺍ ﺍﺳﯿﺮ ﻧﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﭼﻪ ﺣﻞ ﺷﺪﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ، ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﻡ،ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ
ﻏﺬﺍﯼ ﺍﻣﺸﺐِ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﮔﺮ ﮐﻪ ﺷﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﻨم
slm doste khobam
ye soal b rabt ba ozr khahi ;)
in fonti k bahash ro axe hamin nveshti esmesh
chie age lotf koni bgi mamnoon misham
tnq
iliya
این بنده خدا معطله ها جواب دادین ؟یعنی اگه من بودم ای جور سرکارم میذاشتین حسابتون با کرم الکاتبین بودا
درود ایلیا جان
این فونت رو نویسنده سابق به کار می بردن
مجموعه فونت MJ پیشنهاد میشه که فونت های نزدیک به این زیاد داره.
من تو را نمی سرایم !..
تو …
خودت در واژه ها می نشینی ..!
خودت قلم را وسوسه می کنی !!
و شعر را بیدار می کنی !!
سلام دوست عزیز
خسته نباشید
مدتهاست به وبلاگتون سر میزنم و از مطالب زیباتون استفاده میکنم
یه سوال، ایرادی نداره ازمطالبتون کپی کنم؟؟
سلام کافه خودتونه
از مطالبی که به اسم کافه تنهایی درج میشه اشکال نداره ولی از مطالب alireza باید از خودشون اجازه بگیرید.
سلام سمانه جان این باعث افتخاره که کافه تنهایی دوست خوبی مثل شما داره دوست عزیز ایرادی نداره میتونید از این پستها استفاده کنید …
سلام محبوبه خانوم ببخش با سمانه جان اشتباه گرفتم اره محبوبه عزیز ایرادی نداره میتونید کپی برداری کنید
شباوقتي ک بيداري,خداهم با تو بيداره
تاوقتي ک نخوابي تو,ازت چش ورنميداره
ازاون بالاميادپايين,
خداميگيره دستت روخدا ميدونه تو قلبت,چه اندازه تو غم داري
خداميدونه تودنيا,چه چيزي روتوکم داري
خدانزديک قلب توسـت,بايک آغوش واکرده
نذارپلکاتوروي هم,اگه قلبت پره درده
خداروميشه حسش کرد,توي هرحالي که باشي
فقـط بايدتوبايادش,توي هرلحظه همراه شي.
.