تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست
از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت
که دراین وصف زبان دگری گویا نیست
بعد تو قول و غزل هاست جهان را اما
غزل تست که در قولی از آن امانیست
تو چه رازی که به هر شیوه ترا می جویم
تازه می یابم و باز – ات اثری پیدا نیست
شب که آرام تر از پلک ترا می بندم
با دلم طاقت دیدار تو را فردا نیست
این که پیوست به هر رود که دریا باشد
از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست
من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم
این تو هستی که سزاوار تو باز اینها نیست
کمی تا قسمتی ابریست چشمان تو انگاری
سوارانی که در راهند میگویند می باری
تو را چون لحظه های آفتابی دوستت دارم
مبادا شعله هایم را به دست باد بسپاری
مبادا بعد از آن دیدارهای خیس و رویایی
مرا در حسرت چشمان ناز خویش بگذاری
زمستان بود و سرمایی تنم را سخت می لرزاند
و من در خواب دیدم در دلم خورشید می کاری
هوا سرد است و نعش صبح روی جاده می رقصد
عطش دارم بگو: کی بر دلم یک ریز می باری….
مبادا بعد از آن دیدارهای خیس و رویایی
مرا در حسرت چشمان ناز خویش بگذاری
زمستان بود و سرمایی تنم را سخت می لرزاند
و من در خواب دیدم در دلم خورشید می کاری… :(
یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود…دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز …چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود
بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق …مفتی عقل در این مسله لایعقل بود
:(
خیلی وقته تک و تنهام توی باغی از ترانه
منتظر واسه یه خوبی، یه رفیق بی بهانه
توی دنیای پر از گل واسه عالمی غریبم
میون اینهمه خوبی این منم که بی نصیبم…
:(
دیدی که صبح میشود شب ها بدون من……؟؟؟ دیدی که میگذرد روزها بدون من……؟؟؟ این نبص زندگی بی وقفه میزند… فرقی نمیکند!!! بامن……!!! بدون من……!! دیروز گرچه سخت…… امروز هم ...
خیلی عالی بود واقعا جای تشکر دارد
ممنون نظر لطف شماست
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست
از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت
که دراین وصف زبان دگری گویا نیست
بعد تو قول و غزل هاست جهان را اما
غزل تست که در قولی از آن امانیست
تو چه رازی که به هر شیوه ترا می جویم
تازه می یابم و باز – ات اثری پیدا نیست
شب که آرام تر از پلک ترا می بندم
با دلم طاقت دیدار تو را فردا نیست
این که پیوست به هر رود که دریا باشد
از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست
من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم
این تو هستی که سزاوار تو باز اینها نیست
خیلی خوب بود…
تک تک بیتاش قشنگ بود…مرسی…
……………..
شب که آرام تر از پلک ترا می بندم
با دلم طاقت دیدار تو را فردا نیست …
خواهش
آره خودمم از این شعر خوشم اومد :-)خواهش میکنم آقا عرفان
کمی تا قسمتی ابریست چشمان تو انگاری
سوارانی که در راهند میگویند می باری
تو را چون لحظه های آفتابی دوستت دارم
مبادا شعله هایم را به دست باد بسپاری
مبادا بعد از آن دیدارهای خیس و رویایی
مرا در حسرت چشمان ناز خویش بگذاری
زمستان بود و سرمایی تنم را سخت می لرزاند
و من در خواب دیدم در دلم خورشید می کاری
هوا سرد است و نعش صبح روی جاده می رقصد
عطش دارم بگو: کی بر دلم یک ریز می باری….
مبادا بعد از آن دیدارهای خیس و رویایی
مرا در حسرت چشمان ناز خویش بگذاری
زمستان بود و سرمایی تنم را سخت می لرزاند
و من در خواب دیدم در دلم خورشید می کاری… :(
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
با اشک تمام کوچه را تر کردم
وقتی که شکست بغض تنهایی من
وابستگی ام را به تو باور کردم
مترسک رادارزدند به جرم دوستی با پرنده..که مباداتاراج مزرعه را به بوسه ای فروخته باشد..راست میگفتند که اینجاقحطی عاطفه هاست..!!!
بی دوست بودن و تنهایی خیلی سخته، امیدوارم هر کی توی این دنیا دوست خوب داشته باشه
یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود…دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز …چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود
بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق …مفتی عقل در این مسله لایعقل بود
:(
خیلی وقته تک و تنهام توی باغی از ترانه
منتظر واسه یه خوبی، یه رفیق بی بهانه
توی دنیای پر از گل واسه عالمی غریبم
میون اینهمه خوبی این منم که بی نصیبم…
:(
عالیه واقعا جملات زیبایی هستن عالیییییییییی بود مرسی****
نظر لطفتونه
مترسک را دار زدند
که مبادا تاراج مزرعه را به بوسه ای بفروشد
اینجا “قحطی عاطفه” هاست…
ﺑﻘﻮﻝ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﻋﺮﻓﺎﻥ
ﺧﻴﻠﻲ ﻭﻗﺘﻪ ﺗﻚ و ﺗﻨﻬﺎﻡ
ﻣﻤﻨﻮﻥ داداشي
ممنون…
بقول مازیار ;)
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ ﻫﺮﻛﻪ ﺑﻤﻦ ﻣﻴﺮﺳﺪ ﺑﻮﻱ ﻗﻔﺲ ﻣﻴﺪﻫﺪ
ﺍﺯﺕ ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ
ﻛﻪ ﺑﻬﻢ ﭘﺮﻣﯿﺪﯼ ﺗﺎﭘﺮﻭﺍﺯ ﺭﻭﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻨﻢ
کجایی عشق رویاهام……………………
کجایی واقعا تنهام..
به زور لبخند نزن
گاه باید در کمال ارامش گریست
آنگاه تبسمی مهمان لبهایت میشود
که زیباتر از رنگین کمان بعد از باران است.
چه جمله زیبایی بود. ممنون
اين مهم نيست كه توكي رو دوست داري مهم اينه كه كي تو رو دوست داره! :?:
عالی بود مرسی