بایگانی‌های متن عاشقانه - صفحه 2 از 2 - کافه تنهایی

کافه تنهایی

شاید آرام تر میشدم

عاشقانه
شاید آرام تر میشدم

فقط و فقط ……..

اگر میفهمیدی…..

حرفهایم به همین راحتی که می خوانی

نــــوشته نشده اند!!

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

اثبات بی گناهی

چتر یسته

چتری بسته

 

اینجا من هستم !!!

نیمکتی چوبی و چتری که بسته است

دلم تنگ نیست …

تنها منتظر بارانم …

که قطره هایش بهانه ای باشد

برای نمناک بودن لحظه هایم

و …

اثبات بی گناهی چشمانم ….

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

زمان در بستر شب خواب و بیدار است

 مطالب عاشقانه

هوا آرام

شب خاموش

راه آسمان ها باز

خیالم

چون کبوترهای وحشی می کند پرواز

رود آنجا

که می بافند کولی های جادو، گیسوی شب را

تنم را

از شراب شعر چشمان تو خواهم سوخت

برایت شعر خواهم خواند

برایم شعر خواهی خواند

تبسم های شیرین تو را با بوسه خواهم چید

وگر بختم کند یاری

در آغوش تو

ای افسوس

سیاهی تار می بندد

چراغ ماه

لرزان از نسیم سرد پاییز است

هوا آرام

شب خاموش

راه آسمان ها باز

زمان

در بستر شب خواب و بیدار است …

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

من اینجا بس دلم تنگ است

عاشقانه

من اینجا بس دلم تنگ است،

و هر سازی که می بینم بد آهنگ است.

بیا ره توشه برداریم،

قدم در راه بی برگشت بگذاریم

ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است؟؟

موضوع :

يک مرد

يك مرد
مردانه که گریه کنی
کدام زن میخواهد آرومت کند
مردانه که بغض کنی
چه زنی توانایی آروم کردنتو داره
مرد که باشی نمای یک کوه رو داری
مغــــــــرور  غمــــــگین  تنـــــها

( ارسال شده توسط عليرضا عزيز )

دسته بندی : جملات زیبا
موضوع :

از آغاز عالم تو را دوست دارم

زیباترین شعر قیصر امین پور

قيصر امين پور

من از عهد آدم تو را دوست دارم

از آغاز عالم تو را دوست دارم

چه شبها من و آسمان تا دم صبح

سرودیم نم نم: تو را دوست دارم

نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی!

من ای حس مبهم تو را دوست دارم

سلامی صمیمی تر از غم ندیدم

به اندازه ی غم تو را دوست دارم

بیا تا صدا از دل سنگ خیزد

بگوییم با هم: تو را دوست دارم

جهان یك دهان شد هم آواز با ما:

تو را دوست دارم، تو را دوست دارم

دسته بندی : شعر و دلنوشته
موضوع :

باز باران

باز باران نه نگویید با ترانه می سرایم این ترانه جور دیگر

باز باران بی ترانه دانه دانه بر بام خانه

یادم آید روز باران پا به پای بغض سنگین تلخ و غمگین دل شکسته اشک ریزان عاشقی سرخورده بودم

می دریدم قلب خود را

دور می گشتی تو از من

با دو چشم خیس و گریان

می شنیدم از دل خود این نوای کودکانه

پر بهانه زود برگردی به خانه

یادت آید هستی من آن دل تو جار می زد

این ترانه باز باران باز می گردم به خانه

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید