کلماتم را در جوی سحر می‌شویم - کافه تنهایی

کافه تنهایی

کلماتم را در جوی سحر می‌شویم

 کلماتم را در جوی سحر می‌شویم
کلماتم را
در جوی سحر می‌شویم
لحظه‌هایم را
در روشنی باران ها
تا برای تو شعری بسرایم، روشن
تا که بی‌دغدغه بی‌ابهام
سخنانم را
در حضور باد
این سالک دشت و هامون
با تو بی‌پرده بگویم
که تو را
دوست می‌دارم تا مرز جنون

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1674
برچسب ها :
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • Mehraban :

    اﮔﺮ ﻋﺎﺷﻖ ﯾﮏ ﮔﻞ ﻫﺴﺘﯽ،
    ﻧﺒﺎﯾﺪ آن ﺭﺍ ﺑﮑﻨﯽ …
    ﭼﻮﻥ ﮔﻞ ﺍﺯ ﺭﺷﺪ ﮐﺮﺩﻥ،
    ﺑﺎﺯ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ ﻭ ﻣﯽﻣﯿﺮﺩ …
    ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺍﮔﺮ ﻋﺎﺷﻖ ﮔﻞ ﻫﺴﺘﯽ،
    ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻫﯽ ﮔﻞ ﺭﺷﺪ ﮐﻨﺪ …
    ﻋﺸﻖ ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﻧﯿﺴﺖ …
    ﻋﺸﻖ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﻭ ﻗﺪﺭﺩﺍﻧﯽ اﺳﺖ …

  • mehraban :

    آن‌ هنگام‌ که‌ مکان زند‌گي مان‌ را
    به‌ کارگاه هنري‌ بدل‌ مي‌کني‌
    دوستت‌ مي‌دارم‌

    آن ‌هنگام‌ که‌ نگراني‌ها و زمان‌ را
    از ياد مي بري‌
    دوستت‌ مي‌دارم‌

    وقتي‌ نامه‌ها و روزنامه‌ها
    بر سرتاسرِ خانه‌ پخش‌ شده‌اند
    دوستت‌ مي‌دارم‌

    پذيرش‌ ، آزادي‌ مي‌بخشد
    عشق‌
    حقيقت‌ را در آغوش‌ مي‌کشد
    از اين‌ رو يکديگر را دوست‌ مي‌داريم

    مارگوت بيکل
    مترجم : يغما گلرويي

  • mehraban :

    آواز تازه ای بخوان
    آوازی شبیه نوای داوود
    با غزلی به زیبایی غزلهای سلیمان
    با صوتی حزین بخوان
    با چشمانی شاد
    ومن روبروی تو به لبهایت فکرمی کنم
    ودراین فکر
    موسیقی متولد میشود

    ندی انسی الحاج
    مترجم : بابک شاکر

  • mehraban :

    جايي ميان قلب هست
    که هرگز پر نمي‌شود
    يک فضاي خالي
    و حتي در بهترين لحظه‌ها
    و عالي‌ترين زمان‌ها
    مي‌دانيم که هست
    بيشتر از هميشه
    مي‌دانيم که هست
    جايي ميان قلب هست
    که هرگز پر نمي‌شود
    و ما
    در همان فضا
    انتظار مي‌کشيم
    انتظار مي‌کشيم

    “شاعر: چارلز بوکوفسکي”

  • mehraban :

    يك روز
    در دشت صبحگاهي پندارت
    از جاده يي كه در نفس مه نهفته است
    چون عاشقان عهد كهن
    با اسب بور خسته مي آيم من
    در بامدادهاي بخار آلود
    در عصرهاي خلوت باراني
    پا تا به سر دو چشم درشت و سياه
    تو گوش با طنين سم مركب مني

    من چون عاشقان عهد كهن
    با اسب پاي پنجره مي مانم
    بر پنجه هاي نرم تو لب مي نهم به شوق
    و آنگاه
    همراه با تپيدن قلب نجيب تو
    از جاده هاي در دل مه پنهان
    مي رانم

    “شاعر: منوچهر آتشي “

  • mehraban :

    از ميان جمله‌ي آدم‌ها
    بيرونت کشيدم
    تو يک کلمه‌ي شيرين بودي

    کلمه‌ي عشق نه
    عشق تلخ است
    کلمه‌ي دوستي نه ، شوق نه
    دوستي گَس است و شوق شور

    تو مثل کلمه‌ي خيال ، مثل کلمه‌ي خواب
    شيرين بودي

    از ميان جمله‌ي آدم‌ها
    بيرونت آوردم
    آوردم چون کلمه‌اي عزيز
    در پرانتزِ آغوشم

    مثل کلمه‌ي خواب
    پريدي و رفتي
    ميان جمله‌ي آدم‌ها

    “شاعر: شهاب مقربين “

  • mehraban :

    گفته بودي
    هر وقت که شعر مي نويسي
    دوستم بدار
    نمي دانم
    از اين همه شعر نوشتن است
    که ديوانه وار دوستت دارم
    يا از اين همه دوست داشتن
    که ديوانه وار شعر مي نويسم

    “شاعر: واهه آرمن “

  • mehraban :

    من مدتی ست ابر بهارم برای تو
    باید ولم کنند ببارم برای تو

    این روزها پر از هیجان تغزلم
    چیزی به جز ترانه ندارم برای تو

    جان من است وجان تو، امروز حاضرم
    این را به پای آن بگذارم برای تو

    از حد دوست دارمت اعداد عاجزند
    اصلا نمی شود بشمارم برای تو

    این شهر در کشاکش کوه و کویر ودشت
    دریا نداشت دل بسپارم برای تو

    من ماهی ام تو آب، تو ماهی من آفتاب
    یاری برای من تو و یارم برای تو

    با آن صدای ناز برایم غزل بخوان
    تا وقت مرگ حوصله دارم برای تو

    “شاعر: مهدی فرجی”

  • mehraban :

    هوا هوای لطیفی است،
    طراوت است و ترنم و شبنم است و شقایق…
    هوای همهمه دارند ابر و تندر و باران
    هوای زمزمه دارند بید و باد و بنفشه و من هوای تو دارم…
    دوستت دارم برگرد

  • نیلوفر :

    Once a Girl when having a conversation with her lover, asked
    یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید

    Why do you like me..? Why do you love me?
    چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟

    I can’t tell the reason… but I really like you
    دلیلشو نمیدونم …اما واقعا”‌دوست دارم

    You can’t even tell me the reason… how can you say you like me?
    تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی… پس چطور دوستم داری؟

    How can you say you love me?
    چطور میتونی بگی عاشقمی؟

    I really don’t know the reason, but I can prove that I love Uمن جدا”دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم

    Proof ? No! I want you to tell me the reasonثابت کنی؟

    نه! من میخوام دلیلتو بگی

    Ok..ok!!! Erm… because you are beautiful,باشه.. باشه!!! مباشه.. باشه!!! میگم… چون تو خوشگلی،

    because your voice is sweet,
    صدات گرم و خواستنیه،

    because you are caring,
    همیشه بهم اهمیت میدی،

    because you are loving,
    دوست داشتنی هستی،

    because you are thoughtful,

    با ملاحظه هستی،

    because of your smile,
    بخاطر لبخندت،

    : The Girl felt very satisfied with the lover’s answerدختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد

    Unfortunately, a few days later, the Lady
    met with an accident and went in comaمتاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت

    The Guy then placed a letter by her side

    پسر نامه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون

    عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا که نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟

    No! Therefore I cannot love you
    نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم

    Because of your care and concern that I like you Now that you cannot show

    them, therefore I cannot love you
    گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوست دارم اما حالا که نمیتونی برام

    اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم

    Because of your smile, because of your movements that I love you
    گفتم واسه لبخندات، برای حرکاتت عاشقتم

    Now can you smile? Now can you move? No , therefore I cannot love you

    اما حالا نه میتونی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم

    If love needs a reason, like now, There is no reason for me to love you anymoreاگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه

    عاشق تو بودن وجود نداره

    Does love need a reason?

    عشق دلیل میخواد؟

    NO! Therefore!!نه!معلومه که نه!!

    I Still LOVE YOU…
    پس من هنوز هم عاشقتم

    True love never dies for it is lust that fades away
    عشق واقعی هیچوقت نمی میره

    Love bonds for a lifetime but lust just pushes away
    این هوس است که کمتر و کمتر میشه و از بین میره

    Immature love says: “I love you because I need you””

    عشق خام و ناقص میگه:”من دوست دارم چون بهت نیاز دارم

    Mature love says “I need you because I love you””

    ولی عشق کامل و پخته میگه:”بهت نیاز دارم چون دوست دارم

    “Fate Determines Who Comes Into Our Lives, But Heart Determines Who Stays

    “سرنوشت تعیین میکنه که چه شخصی تو زندگیت وارد بشه، اما قلب

    حکم می کنه که چه شخصی در قلبت بمونه

  • نیلوفر :

    هم رنگ تمام آرزوهای منی/ غارتگرجان ومال و دنیای منی
    بی تونفس کشیدنم ممکن نیست/ساده بگویم که همه دنیای منی . :flr :flr :flr

  • Mehraban :

    درود کافه عزیز و دوستان مهربان :flr

    امیدوارم نبودن هام و با این شعرها جبران کرده باشم.
    همیشه به یادتان هستم
    منتظر شعرها و کامنتهای زیبایتان هستم :flr

    • گلبهار :

      سلام مهربون عزیز…مرسی از کامنتای زیبات :flr
      تو هروقت بیای برای ما عزیزی و عزیز میمونی
      من به شخصه هیچ کدوم از شماها رو تا عمر دارم فراموش نمیکنم حالا هرچقدم فاصله بیفته بازم به یادتون هستم ولی امیدوارم تا کافه پابرجا هس شما هم باشید

  • ارام :

    تو را دوست دارم
    در این باران
    می خواستم تو
    در انتهای خیابان نشسته باشی
    من عبور کنم
    سلام کنم

    لبخند تو را در باران می خواستم
    می خواهم
    تمام لغاتی را که می دانم برای تو
    به دریا بریزم
    دوباره متولد شوم
    دنیا را ببینم
    رنگ کاج را ندانم
    نامم را فراموش کنم
    دوباره در آینه نگاه کنم
    ندانم پیراهن دارم
    کلمات دیروز را
    امروز نگویم
    خانه را برای تو آماده کنم
    برای تو یک چمدان بخرم
    تو معنی سفر را از من بپرسی
    لغات تازه را از دریا صید کنم
    لغات را شستشو دهم
    آنقدر بمیرم
    تا زنده شوم…
    احمد رضا احمدی بیرجندی

  • ارام :

    دم چشم هایت گرم
    با آن دوستت دارم های عاشقانه اش…
    از زیر زبانت که نمی توان حرفی کشید.

  • ارام :

    اسراف می کنم در دوست داشتنت
    خدا اسراف کنندگان عاشق را
    دوست دارد…

  • ارام :

    گفتی دوستت دارم
    و من
    به خیابان رفتم.
    فضای اتاق برای پرواز کافی نبود.
    گروس عبدالملکیان

  • ارام :

    تو من را بهتر می شناسی
    وقتی لبخند می زنم
    یعنی دریاچه ای آرام در صبح ام
    یعنی
    آنقدر دوستت دارم
    که هیچ سنگریزه ای
    خوشبختیم را به هم نمی زند.

  • ارام :

    تا زمانی که به عمق واقعی انسان ها پی نبرده ای
    دوستشان نداشته باش
    زیرا عمیق ترین زخم ها زخم خنجر کسی است
    که با تمام وجود دوستش داشتی.

  • گلبهار :

    به به چه عکس تکراری قشنگیه :D فکر کنم جایی دیدم یا احساسم میگه پسته تکراریه ولی گمون نکنم اگه آرشیو همه ماه ها رو نشون میداد حتما یه سرک میکشیدم میفهمیدم حتما آرشیو رو سر وسامون بدین خدا خیرت بده برا منه بیکار خوبه :D
    ……………………….
    برو بچ فصل درس و مشقه کافه رو یادتون نره همش به درس بچسبید، خرخونی تعطیل در حد پاس کردن بخونین :D

  • ارام :

    باران می بارد
    به حرمت کداممان؟
    نمی دانم
    همین اندازه می دانم که صدای پای خداست
    شاید دلی در این حوالی گفته باشد دوستت دارم.

  • ارام :

    بانو
    آن پیراهن قرمز پولک دارت را بپوش و مثل یک ماهی به آغوش من بیا
    من هنوز دریا دریا تو را دوست دارم.

  • ارام :

    فارسی بلد نیست
    فرانسه را بهتر می فهمد
    می گویم دوستت دارم
    می گوید مرسی…

  • نیلوفر :

    کافه چی عزیز چرا مطالب من نیست :cry:
    در ضمن پستاتون خیلی قشنگه :cry:

    • کافه تنهایی :

      درود

      ممنون :flr

      کامنت ها تایید شده و هستن ولی چون تعداد کامنت های جدید زیاده ممکنه همشون رو پیدا نکنید.

  • erfan :

    کـاش کـسـی
    سـرزده از راه بـرسـد
    بـا یـک بـغـل اتـفـاق خـوب . .
    دسـت دلـتـنـگـی هـایـت را بـگـیـرد
    بـا خـود بـبـرد
    بـه سـرزمـیـن هـای دور . .
    بـرای بـی کـسـی هـایـت لـالـایـی بـخـوانـد
    آرزوهـای خـفـتـه ات را از خـواب بـیـدار کـنـد
    بـرای غـم هـایـت خـط و نـشـان بـکـشـد
    تـنـهـایـی ات را نـشـانـه رود
    بـه کـابـوس هـای سـیـاهـت
    رنـگ بـپـاشـد
    بـه روزگـار تـاریـکـت
    روشـنـایـی . . !
    دلـتـنـگـی هـایـت را
    از جـمـعـه کـم کـنـد
    و
    جـمـعـه هـا را
    از روزهـای هـفـتـه . . !
    کـاش کـسـی بـیـایـد
    خـسـتـه از جـاده
    مـبـتـلـا بـه مـانـدن
    تـشـنـه ی آرامـش
    بـیـمـار عـشـق
    بـیـمـار لـاعـلـاج عـشـق . . . ! :flr

  • گلبهار :

    کـاش کـسـی
    سـرزده از راه بـرسـد
    بـا یـک بـغـل اتـفـاق خـوب . .
    دسـت دلـتـنـگـی هـایـت را بـگـیـرد
    بـا خـود بـبـرد
    بـه سـرزمـیـن هـای دور . .
    بـرای بـی کـسـی هـایـت لـالـایـی بـخـوانـد
    آرزوهـای خـفـتـه ات را از خـواب بـیـدار کـنـد
    بـرای غـم هـایـت خـط و نـشـان بـکـشـد
    تـنـهـایـی ات را نـشـانـه رود
    بـه کـابـوس هـای سـیـاهـت
    رنـگ بـپـاشـد
    بـه روزگـار تـاریـکـت
    روشـنـایـی . . !
    دلـتـنـگـی هـایـت را
    از جـمـعـه کـم کـنـد
    و
    جـمـعـه هـا را
    از روزهـای هـفـتـه . . !
    کـاش کـسـی بـیـایـد
    خـسـتـه از جـاده
    مـبـتـلـا بـه مـانـدن
    تـشـنـه ی آرامـش
    بـیـمـار عـشـق
    بـیـمـار لـاعـلـاج عـشـق . . . !

    { شادی صیادمنش }

  • نیلوفر :

    آقا عرفان ممنون که با وجود طولانی بودن خوندینش
    ممنون :flr :flr


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید