بایگانی‌های تنهایی - صفحه 5 از 17 - کافه تنهایی

کافه تنهایی

عشق تو نوشتنی نیست…

عشق تو نوشتنی نیست..

Paper love

در جلسه امتحانِ عشق
من مانده‌ام و یک برگۀ سفید !
یک دنیا حرف ناگفتنی و یک بغل تنهایی و دلتنگی ..
درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی‌شود !

در این سکوت بغض‌ آلود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی می‌کند !
و برگۀ سفیدم عاشقانه قطره را در آغوش می‌کشد !
عشق تو نوشتنی نیست ..
در برگه‌ام، کنار آن قطره، یک قلب می‌کشم !
وقت تمام است .
برگه‌ها بالا ..

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

اندیشه ی زرد فصل خزان!

اندیشه ی زرد فصل خزان

Fall Love
اندیشه ی زرد فصل خزان
جوانه های سبز فصل تازه بهارم را ریخت
آخر چرا !!؟
این عدل، منصفانه نیست
که بهار …
کوتاه ترین فصل زندگی من باشد

هیاهویی در دل اگر ندارم
از بی رونقی نیست
از آنست که رویایی در سر ندارم
تنهایی بشکست رویای نا تمام مرا

موضوع :

صبح که بیدار می‌شوم

صبح که بیدار می‌شوم

صبح که بیدار می شوم
هر شب که می‌خواهم بخوابم
می‌گویم
صبح که آمدی با شاخه‌ای گل سرخ
وانمود می‌کنم
هیچ دل تنگ نبوده‌ام

صبح که بیدار می‌شوم
می‌گویم
شب، با چمدانی بزرگ می‌آید
و دیگر نمی‌رود.

“کیکاووس یاکیده”

دسته بندی : شعر و دلنوشته
موضوع :

نفهمیدی که من …

نفهمیدی که من

نفهمیدی که من
ایستاده ام
تنها
پشت میله های خاطرات دیروز
این جا
انگشت هایم را می شمارم
یک
دو
سه……
ودست های تو در هم فرو رفته اند
تو
غزل را مشت مشت به حراج گذاشتی
که مهربانی ات را ثابت کنی
ولی…
ولی نفهمیدی که من
آن سوی خیابان
انتظارت را می کشم
تو بی وقفه فریاد کشیدی…
و من
دیگر آزارت نمی دهم
زین پس
قصه هایم را برای هیچ کس تعریف نمی کنم
مطمئن باش…
هنوز هم قافیه را به چشمان تو
می بازم
مطمئن باش!

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

چقدر شکستن سخت است !

چقدر شکستن سخت است !

تنهایی
آنروز
تازه فهمیدم
در چه بلندایی آشیانه داشتم
وقتی از چشمهایت افتادم
هنوز دست و پای دلم درد می کند …
چقدر شکستن سخت است !
وقتی تو داری نگاه می کنی …

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

بیا و تنها بقدر خاطره ای نو بمان …

انگار هزار سال منتظر بودم

بیا و تنها بقدر خاطره ای نو بمان
پیراهنِ خاطرات تو را
آنقدر بر تنِ خیالم کرده ام
که دیگر تنگ شده
بیا و تنها بقدر خاطره ای نو
بمان.

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

اینجا شده پاییز …

اینجا شده پاییز

اینجا شده پاییز
اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمی دانم

اینجا شده پاییز ، آنجا را نمی دانم

اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمی دانم . . .

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

چگونه می شود …

سکوت شب

چگونه می شود

به خاطر مردم است که می گویم

گوش هایت را کمی نزدیک دهانم بیار،

دنیا

دارد از شعرهای عاشقانه تهی می شود

و مردم نمی دانند

چگونه می شود بی هیچ واژه ای

کسی را که این همه دور است

این همه دوست داشت …​

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

میان ماندن و نماندن

میان ماندن و نماندن

عاشقانه
میان ماندن و نماندن

فاصله تنها یک حرف ساده بود

از قول من

به باران بی امان بگو :

دل اگر دل باشد ،

آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد.

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

بعد از تو!

بعد از تو

بعد از تو
به من چه بعد از تو؛او می آيد‏!

مشكل از قواعد دستوريست‏!‏‏!‏‏!‏

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید