روزگارم بد نيست - کافه تنهایی

کافه تنهایی

روزگارم بد نيست

عاشقانه

اهل كاشانم
روزگارم بد نيست.
تكه ناني دارم ، خرده هوشي، سر سوزن ذوقي.
مادري دارم ، بهتر از برگ درخت.
دوستاني ، بهتر از آب روان.

و خدايي كه در اين نزديكي است:
لاي اين شب بوها، پاي آن كاج بلند.
روي آگاهي آب، روي قانون گياه.

من مسلمانم.
قبله ام يك گل سرخ.
جانمازم چشمه، مهرم نور.
دشت سجاده من.
من وضو با تپش پنجره ها مي گيرم.
در نمازم جريان دارد ماه ، جريان دارد طيف.
سنگ از پشت نمازم پيداست:
همه ذرات نمازم متبلور شده است.
من نمازم را وقتي مي خوانم
كه اذانش را باد ، گفته باد سر گلدسته سرو.
من نمازم را پي “تكبيره الاحرام” علف مي خوانم،
پي “قد قامت” موج.

كعبه ام بر لب آب ،
كعبه ام زير اقاقي هاست.
كعبه ام مثل نسيم ، مي رود باغ به باغ ، مي رود شهر به شهر.

“حجر الاسود” من روشني باغچه است.

“بخشی از شعر صداي پاي آب،سهراب سپهری”

بازدید : 2452
برچسب ها : ,
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • گلبهار :

    من اون خاکم به زیر پا
    ولی مغرور مغرورم
    به تاریکی تنم تاریک
    ولی پر نور پر نورم
    اگه گلبرگ بی آبم
    به شبنم رو نمیارم
    اگه تشنه تو خورشیدم
    به سایه تن نمی کارم
    من اون دردم که هر جایی
    پی مرحم نمی گرده
    چه غم دارم اگر دنیا
    به کام من نمی چرخه
    نمی چرخه
    نمی چرخه
    من اون عشقم که با هرکس
    سر سفره نمی شینه
    من اون شوقم که اشکامو
    به جز محرم نمی بینه
    اگه من ساقه ی خشکم
    به دریا دل نمی بندم
    اگه بارون پربارم
    به صحرا دل نمی بندم
    چه مغرورم چه مغرورم چه مغرورم
    من اون دردم که هر جایی
    پی مرحم نمی گرده
    چه غم دارم اگر دنیا
    به کام من نمی چرخه
    نمی چرخه
    نمی چرخه
    من اون عشقم که با هرکس
    سر سفره نمی شینه
    من اون شوقم که اشکامو
    به جز محرم نمی بینه
    اگه من ساقه ی خشکم
    به دریا دل نمی بندم
    اگه بارون پربارم
    به صحرا دل نمی بندم
    چه مغرورم چه مغرورم چه مغرورم
    چه مغرورم چه مغرورم چه مغرورم
    چه مغرورم چه مغرورم چه مغرورم

  • erfan :

    باید فراموشت کنم / چندیست تمرین می کنم /
    من می توانم ! می شود ! / آرام تلقین می کنم /
    حالم ، نه ، اصلا خوب نیست ….تا بعد، بهتر می شود …. /
    فکری برای این دلِ آرام غمگین می کنم /
    من می پذیرم رفته ای / و بر نمی گردی همین ! /
    خود را برای درک این ، صد بار تحسین می کنم /
    کم کم ز یادم می روی / این روزگار و رسم اوست ! /
    این جمله را با تلخی اش ، صد بار تضمین میکنم./ :cry:
    ……………………..
    او…
    راحــت از مــن گذشــت …
    اگـر خــدا هــم راحت از او بــگذرد
    قــیــامـــت را به پـا میکنـــم… :flr

    • باران :

      شعرتون قشنگ بود آقا عرفان و یادآور خاطرات تلخ برای من، من خواستم فراموش کنم و تمرین هم کردم اما نشد، نمیشه فراموش کرد آدم کسی رو که دوست داره هیچ وقت فراموش نمیکنه :cry:

      • erfan :

        ممنون…
        درکتتون میکنم…فراموش نکردن کسی علاقه اون فرد و بهش میرسونه… آدم کسی رو که با تمام وجود دوستش داشته رو نمیتونه فراموش کنه…چون که اونو جزیی از خودش میدونسته…
        فراموش کردن چنین فردی محاله… :cry:

      • گلبهار :

        یا خدااااااااا بارونی هم به اقا عرفان پیوست دیگه حالا بیا ودرستش کن کافه چی یه روانشناسی چیزی اینجا استخدام کن به بچه ها روحیه تزریق بشه ..میخوام بخندما ولی فعلا حش نیس تو فکر کربلایی ام کافه چی ازش خبری داشتی به ما هم بگو

        • erfan :

          گلبهار خانوم؟! :@
          این چه حرفیه؟!…ناراحت شدما…
          مگه من چمه؟!…
          نیاز به روانشناس نیست…من خودم روانشناسی خوندم…
          لطفا جای افراد نیستید، قضاوتشون نکنید…
          ممنون…

          • گلبهار :

            معذرت میخوام ولی من که حرف بدی نزدم مگه ادم چشه پیش روانشناس بره مگه ادمای چه جوری میرن پیش روانشناس؟تو کشور ما جا نیفتاده وگرنه من یه جایی خوندم تو خارج اکثریت میرن پیش روانشناسا ومشکلاتشون رو ببیان میکنن وکمتر غصه میخورن وخیلی عادیه ادم نیاز داره با یکی درد ودل کنه وچه بهتر که اون یه ادم تحصیل کرده و عاقل باشه من یکی که خیلی نیاز دارم برم ولی نشده برم ادم اروم میشه بازم عذر میخوام ببخشید

          • erfan :

            آدماییم که تو اون رشته تحصیل نکردن هم عاقلن…تازه بنظر من این افراد برای صحبت کردن ، مناسب تر هستند…چون اونا همه چی رو از دید علمی بررسی میکنن و …
            نیاز نیست آدم برای درددل کردن پیش کس خاصی یا روانشناسی بره…همینکه افراد و دوستایی دور و ورش باشن که درکش کنن و بتونه به اونا اعتماد کنه و حرفشو بگه ، ازصدتا روانشناس بیشتر میرزه…

      • غریب اشنا :

        علامت لاکم که نداری لایکت کنیم باران جان

  • ﻫﻤﯿـــــــــــــﺸﻪ ﺍﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺁﺩﻣﺎ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻦ : ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ …
    ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯﺵ ﻣﯿﺮﺳﯽ: ﭼﺮﺍ ﺳﺮﺍﻏﯽ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮﯼ؟
    ﻣﯿﮕـــــــﻪ : ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ … ﺩﻧﯿﺎ ﺩﻭ ﺭﻭﺯﻩ !
    ﻣﯿﮕﯽ :ﭼﺮﺍ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ؟
    ﻣﯿﮕﻪ : ﻣﻘﺼﺪ ﺧﺎﮐﻪ !
    ﺍﻣﺎ ﻏﻢ ﻭ ﻏﺼﻪ ﻫﺎﺷﻮ ﭘﺸﺖ ﻧﻘﺎﺏ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯿﺎﺵ ﻗﺎﯾﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ …!
    ﻣﯿﺴﻮﺯﻩ … ﻭﻟﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﺑـــــــﯽ ﺧﯿـــــﺎﻝ !
    ﻋﺎﺷﻘﻪ … ﻭﻟﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﺑـــــــﯽ ﺧــــــﯿﺎﻝ !
    ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﯿﺎﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺍﺯﺕ ﺣﻼﻟﯿﺖ ﻣﯿﻄﻠﺒﻪ
    ﻣﯿﭙﺮﺳﯽ : ﭼﺮﺍ؟
    ﻣﯿﮕﻪ : ﺁﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻓـــــﺮﺩﺍﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﻩ …
    ﺑﺮﯾﺪﻩ … ﻭﻟﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ !
    ﺗﺎ ﺣﻼﻟﺶ ﻧﮑﻨﯽ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺳﺮﺕ ﺑﺮﻧﻤﯿﺪﺍﺭﻩ ﻭ ﺗﻮ ﺗﻮ ﺩﻟﺖ ﻣﯿﮕﯽ
    “ﺁﺧﻪ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺟﺰ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﮑﺮﺩﯼ . ﺍﯾﻦ ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﻮ ﺣﻼﻝ ﮐﻨﯽ ”
    ﺍﯾﻦ ﺟﻮﺭ ﺁﺩﻣﺎ ﻋﺎﺷﻘﻦ …
    ﺍﺯ ﻣﺪﻝ ﻋﺎﺷﻘﺎﯼ ﺑﻼﺗﮑﻠﯿﻒ !
    ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺩﯾﺪﻥ …
    ﺍﯾﻨﺎ ﻓﺮﺷﺘﻦ …
    ﺗــــــــــﻮﺭﻭ خــــــﺪﺍ ﺍﮔﻪ ﺑﺎﻫﺎﺷﻮﻥ ﻣﯿﺮﯾﺪ ﺗﻮ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﺫﯾﺘﺸﻮﻥ ﻧﮑﻨﯿﺪ …
    ﺗﻨﻬﺎﺷﻮﻥ ﻧﺬﺍﺭﯾﺪ …ﺩﺍﻏﻮﻥ ﻣﯿﺸﻦ!

  • پریسا :

    سلام کافه…
    من الان ی ساله دنبالت میکنم…تک تک پستاتو از برم!!
    آکافت بهم آرامش میده….
    ادامه بده… !!
    خیلیم تاحالا کپی کردما….راضی باش!! :flr

  • sara :

    ﻣﺮﺍ ﮐﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ
    ﺍﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ !
    ﺍﯾﻦ ﻭﺯﻥ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ :
    ﻋﺸﻘﯽ ﮐﻪ ﮔﺮﻡ ﻭ ﺷﺪﯾﺪ ﺍﺳﺖ
    ﺯﻭﺩ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺩ ﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
    ﻣﻦ ﺳﺮﻣﺎﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ
    ﻭ ﻧﻪ ﺿﻌﻒ ﯾﺎ ﮔﺴﺘﺎﺧﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ !
    ﻋﺸﻘﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﺮ ﺑﭙﺎﯾﺪ ، ﺷﺘﺎﺑﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
    ﮔﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻋﻤﺮ ، ﻭﻗﺖ ﺩﺍﺭﺩ .
    ﻣﺮﺍ ﮐﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ
    ﺍﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ !
    ﺍﯾﻦ ﻭﺯﻥ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ :
    ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺍ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﯼ
    ﺷﺎﯾﺪ ﺣﺲ ﺗﻮ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﻧﺒﺎﺷﺪ
    ﮐﻤﺘﺮ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺑﺪﺍﺭ
    ﺗﺎ ﻋﺸﻘﺖ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻧﺮﺳﺪ !
    ﻣﻦ ﺑﻪ ﮐﻢ ﻫﻢ ﻗﺎﻧﻌﻢ
    ﻭ ﺍﮔﺮ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺍﻧﺪﮎ ، ﺍﻣﺎ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ ، ﻣﻦ ﺭﺍﺿﯽ ﺍﻡ
    ﺩﻭﺳﺘﯽ ﭘﺎﯾﺪﺍﺭﺗﺮ ، ﺍﺯ ﻫﺮﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ .
    ﻣﺮﺍ ﮐﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ
    ﺍﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ !
    ﺍﻣﯿﻠﯽ ﺩﯾﮑﻨﺴﻮﻥ

  • گلبهار :

    :-? چرا کافه مون این شکلیه؟؟؟؟؟؟؟
    انشالله مث قبل شاد وشنگول بشین همتون..کربلایی ما منتظریم از دوستت برامون بگی انشالله که خوبه ومشکلی نداشته باشه..یه برادر داشتیم اسمش قلب مرده بود از اونم خبری نیس لیلی هم پی خوشگذرونیه مگه دستم بهش نرسه یه سر به دوستاش نمیزنه بعضیام هستن یه سلام میدن ومیرن انگاری اینجا امامزاده س.. اووووووووف دلم گرفت

    • sara :

      O-O عزیزم عصبانی که نیستی؟ :)

    • Dead Heart :

      سلام خانم گلبهار و دوستان کافه نشین…
      هستم فقط نمیخوام با گذاشتن کامنت باعث ناراحتی اهالی کافه بشم…
      ***
      وقتی میتوانی با سکوت حرف بزنی…
      بر پایه های لغزان واژه ها تکیه نکن…
      ***
      مینویسم…
      نوشته ، صدا ندارد که بلرزد…
      بغض های مدام را رو نمیکند…
      نوشته…
      خاموش ، نجوا میکند درد را…

      • گلبهار :

        سلام بردار خواهش میکنم این حرفا رو نزنین همه وقتی کنار هم باشیم معنی پیدا میکنیم وقتی خلوت باشه کافه دلچسب نیس همه بچه ها حتی خود من متن هایی که میذاریم اکثرا غمگینه کسی که از متن های شما دلگیر نیس خیلی هم قشنگه مث کامنتای بقیه هس حضورتک تک شماها تو کافه باعث دلگرمی مدیران میشه خوشحال میشیم با کامنتای زیباتون کافه رو همراهی کنید موفق باشید

      • sara :

        سلام کامنتهای شما باعث ناراحتی بقیه نمیشه ،لطفا به کامنت گذاشتنتون ادامه بدید البته اگه خودتون دوست دارید
        ما هم خوشحال میشیم

    • Dead Heart :

      به نقطۀ صفر مرزیِ بودن رسیده ام…
      حس پوچی زالو وار شاهرگم را نشانه رفته است…
      حتی برای بودن تقلا نميكنم…
      در سياهچال سكوت تنها وفادارم اشک است…
      كه گونه هایم را به آتش ميكشد…
      در انتظارم…
      تا موريانه فراموشی در تاريكی زمان خاموشم كند…

  • sara :

    لعنــــــــــت به همه ضرب المثل های جهان
    که هروقت لازمشان داری،برعکس از آب درمی آینـــــــــد…
    مثلا همین حـــــــــــــــالاکه من تو را میخواهم
    و طبق معمول،
    خواستن نتوانستن است

  • sara :

    میانِ خورشیدهای همیشه
    زیباییِ تولنگری‌ست ــ
    خورشیدی که
    از سپیده‌دمِ همه ستارگان
    بی‌نیازم می‌کند.
    نگاهت شکستِ ستمگری‌ست ــ
    نگاهی که عریانیِ روحِ مرا
    از مِهر
    جامه‌یی کرد
    بدانسان که کنونم
    شبِ بی‌روزنِ هرگز
    چنان نماید که کنایتی طنزآلود بوده است.
    و چشمانت با من گفتند
    که فرداروزِ دیگری‌ست ــ
    آنک چشمانی که خمیرْمایه‌ی مِهر است!
    وینک مِهرِ تو:
    نبردْافزاری
    تا با تقدیرِ خویش پنجه در پنجه کنم.
    قسمتهایی از شعر شاملو

  • گلبهار :

    اشکها آهسته ملیغزند بر رخسار زردم

    آرزو دارم روم جایی که دیگر بر نگردم

    شاه مرغان چمن بودم ولی چون بوم بیدل

    ناله ای گر داشتم در گوشه ی ویرانه کردم

    روز وشبها رهسپر گشتند و افزودند دائم

    شامها داغی به داغم روزها دردی به دردم

    عهد کردم این پریشانی دگر با کس نگویم

    گفت آخر با تو دردم اشک گرم و آه سردم

    میروی و میروم پیمانه گیرم تا ندانم

    من که بودم؟ یا چه بودم؟ یا چه هستم؟ یا چه کردم؟

    • erfan :

      شاه مرغان چمن بودم ولی چون بوم بیدل
      ناله ای گر داشتم در گوشه ی ویرانه کردم…
      ……….
      بسیار زیبا بود….
      عاااالی….
      یکی از قشنگ ترین شعرهایی بود که تاحالا خوندم…
      ممنون…

  • zahra :

    ﺍَﮔــــَﺮ ﻣﯿﺪﺁﻧﯽ ﺩَﺭ ﺩُﻧﯿـﺂ ﮐــَﺴﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑـﺂ ﺩﯾﺪَﻧــَﺶ ﺭَﻧﮓ ﺭُﺧﺴــﺂﺭَﺕ ﺗﻐﯿـــﯿﺮ ﻣﯿﮑﻨــَﺪ، ﻭ ﺻــِﺪﺍﯼ
    ﻗــَﻠﺒـَﺖ ﺍَﺑﺮﻭﯾــَﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗــﺂﺭﺍﺝ ﻣﯿﺒــَﺮﺩ،.. ﻣــﻬـﻢ ﻧﯿــﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻣـﺂﻝ ﺗــﻮ ﺑــﺂﺷــَﺪ… ﻣــﻬــِﻢ ﺍﯾﻦ
    ﺍﺳﺘــ ﮐﻪ ﻓـــَﻘــَﻂ ﺑــــﺂﺷـَﺪ، ﺯِﻧﺪﮔﯿـــ ﮐــُﻨﺪ ، ﻟــِﺬَﺕ ﺑﺒﺮَﺩ ﻭ ﻧــَﻔــَﺲ ﺑـــﮑﺸــَﺪ

  • فرشته :

    سلام دوستان.
    با اجازه تون از کامنتا کپی کردم ، برای دل خودم.
    این کافه رو دوست دارم.

  • گلبهار :

    خوش به حالت تکه سنگ
    که نداری دل تنگ

    حسودیم میشه به تو
    بی صدایی و یه رنگ

    دل عاشق نداری
    پیش کس جا بذاری

    تا با غم بشکننش
    از چشات خون بباری

    خوش به حالت تکه سنگ

    چشم نداری ببینی این همه رنگ و ریا
    این همه ظلم و ستم
    این همه جور و جفا

    گوش نداری بشنوی
    وعده های عاشقا
    بفریبنت تو رو با دروغ و وعده ها

    خوش به حالت تکه سنگ

    پا نداری که بری
    دنبال یار شهر به شهر

    وقتی پیداش می کنی
    نخوادت با ناز و قهر

    کاش منم سنگی بودم
    خالی از غصه و غم

    عمر تو تا ابده
    عمر ما کوتاه و کم

    خوش به حالت تکه سنگ

  • گلبهار :

    دنبال آزادی و شور در پیش عشق بی فریب

    تموم زندگی من حسرت و دلواپسیه

    ساده بگم قصه من نمادی از بی کسیه

    یکی اومد هزار تا رفت یه شادی و هزار تا غم

    خدای من! به کی بگم؟ کی بشه از دنیا برم ؟

    همیشه گر یونه چشمام ! همیشه حیرونه نگام!

    بگو چرا قصر وفا همیشه ویرونه برام؟

    می گن جوونی تو هنوز چی می گی از شادی بگو

    نمی دونن که بخت من از راحتی نبرده بو

    روزا به فکر رفتنم شبا دچار موندم

    انگاری جا خوش کرده غم توی طنین خوندنم!

    واسه من بی سرپناه هیچ سقفی پیدا نمیشه

    تو این زمونه غریب هیچ دلی دریا نمیشه

    شبا تا صبح دعا و اشک روزا تا شب غم و جنون

    بهار دیگه تموم شده اومده باز فصل خزون

    نمی دونم حرف دلو چه جوری فریاد بزنم

    دل می گه بیرونش کنم افسوس آه و از تنم

    کاشکی ! که این ترانه ها هیچ جایی پیدا نمی شد

    کاشکی ! که بین عاشقا هیچ کسی تنها نمی شد

    دوباره بیت آخر و همون غم همیشگیم

    هزار تا بیتم که بشه درست نمیشه زندگیم


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید