انگار هزار سال منتظر بودم... - کافه تنهایی

کافه تنهایی

انگار هزار سال منتظر بودم…

1b7f70bc5bbfba49fb6b4a5d76b9bba8

انگار
هزار سال منتظر بودم
بیایی پشت پنجره اتوبوس
برایم دست تکان بدهی،
تا این شعر را برایت بنویسم…

[لیلا کردبچه]

بازدید : 588
برچسب ها :
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • maryam sadr :

    آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست

    حال وقتی به لب پنجره می آیی نیست…


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید