کافه تنهایی - صفحه 15 از 98 - کافه تنهایی پاتوقی برای دل نوشته ها ، متن های زیبا ، جملات عاشقانه ، اشعار و مینیمال های زیبا ، مینیمال های عاشقانه ، شعر و دلنوشته

کافه تنهایی

ریتم ِ خنده هایت را دوست دارم

ریتم ِ خنده هایت را دوست دارم
تو بین ِ تمام ِ آدم ها
در این کُره ی خاکی
تافته ی جدا بافته ای
لبخند بزن ​

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1513

خنده ات می ماند…

چشمهایت تغییر میکنند،
اما سبز می مانند…

تو تغییر میکنی،
اما خنده ات می ماند…

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 952

تـو تکـراری تـرین “حضـــور” روزگـار منــی

اینکــه بـاید فـرامـوشت می کـردم

را فــرامــوش کـــردم

تـو تکـراری تـرین “حضـــور” روزگـار منــی

و مــن عجیب؛

بـه بــودن تــــو…

از آنسـوی فاصـله هــا

خــو گــرفتـه ام…

بازدید : 1185

هزار سطر نوشتم و خط زدم …

“خسته شدم”
هزارسطر نوشتم و خط زدم…
بی گمان این ها را هم خط خواهم زد
بی فایده است …
حتی به کلمات نمی توان اعتماد کرد…
کلماتی که دوست شان می داری
خسته شدم..
خودتان خط بزنید…

دسته بندی : شعر و دلنوشته
بازدید : 714

من می‌فشارم دستت را .

عنکبوت را به عنوان هنرمند
هرگز درنیافته‌اند،
هرچند نازک آرایی‌اش را
در همه‌ جا گواهند

کنار هر جارو و زیر هر پل
در هر سرزمین خدا
ای فرزند از یاد رفته‌ی نبوغ،
من می‌فشارم دستت را.

“امیلی دیکنسون​”

بازدید : 783

دلم دوره گرد بودن نتواند..

چشم می گردانم برای دیدنت

شهرها سراب میشود

میبینمت

نه!

اشتباه بزرگی است

جستجوی نگاه های ندیده

حرفهای نشنیده

دلم

دوره گرد بودن نتواند..

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 629

در انتظار گل سرخي بودم …

زماني

با تكه اي نان
سير مي شدم

و با لبخندي
به خانه مي رفتم

اتوبوس هاي انبوه از مسافر را
دوست داشتم

انتظار نداشتم
كسي به من در آفتاب
صندلي تعارف كند،

در انتظار گل سرخي بودم …

احمد رضا احمدي

بازدید : 798

چه تلخ است!

چه تلخ است

با بغض بنویسی

با خنده بخوانند …

۱
۱
دسته بندی : مینیمال
بازدید : 906

بخوان محمد،به اندازه همه ما بخوان،بخوان محمد،بخوان …

مبارک باشد بر تو ای بهترین خلق انتخابت به عنوان پیامبر خدا ، تو که مصطفایی و دلیل خلقت ، تو که اول المسلمینی و خاتم المرسلین ، تو که شاهدی و بشارتگر ، هشدار دهنده ای و دعوت کننده ، تو که سراسر لطفی و مهربانی و دلیل مهربانی خدا که چه نیکو بر سر بندگان منت نهاد و چون تویی را یاور امت قرار داد تا الگویی باشی پاک و نیک که نجات دهی بشریت را از باتلاقهای خود ساخته خودخواهی و جهالت و سیر کمال و سعادت را نشانش دهی و امت را پا به پا راهنما باشی و همراه حتی اگر تو را گزند رسانند ، توهین کنند و جسارت را به حد اعلاء رسانند در حق تو و در حق اهل بیتت .

تویی مایه مباهات و فخر انبیاء ، تویی دعوت کننده به سوی حق به فرمان حق و چراغی تابناک و تابنده که بشر فروافتاده در چاه ضلالت و گمراهی را به سوی سعادت و هوشیاری فرا می خوانی و در این راه ، فقیر و غنی ، سیاه و سفید ، عرب و عجم نمی شناسی و جویای حال کسی می شوی که خاکستر به سرت ریخت و می بخشی قاتل حمزه سیدالشهداء را .
تو که کلامت از منبع لایزال الهی سرچشمه می گیرد و رفتارت و سیره زندگانیت سیر و سلوک الی الله است .
ای محمد بخوان به اندازه تمام سختیهایی که از امشب به بعد نصیبت خواهد شد و تو بردباری و صبر را در نهایت کمال و اعتدال به کار خواهی بست ، بخوان به اندازه ی همه اجرت نبوتت که همه را در محبت اهل البیت قرار دادی ، بخوان به اندازه ی راز و نیازت به در گاه حضرت دوست که فرمودی : خدایا مرا یک دم به خود وامگذار و مگر غیر از آن است که حضرت حق ، یونس پیامبر را یکدم به خود واگذاشت و چنان شد که شد .
ای محمد بخوان به اندازه امتت که بعضی از آنان را مایه مباهات خود در برابر دیگر امتها و دیگر انبیا می دانی ، بخوان به اندازه همه تربیت یافتگان مستقیم و غیر مستقیم مکتبی که بنیان نهادی و دم به دم فرا گیرتر و پر صلابت تر طی طریق می کند .
بخوان محمد ، به اندازه همه ما بخوان ، بخوان محمد ، بخوان …

منبع : پایگاه فرهنگی مذهبی نصر ۱۹

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 662

عید مبعث مبارک

عید مبعث

 

عید مبعث

عید مبعث

نور عترت آمد از آیینه ام
کیست در غار حرای سینه ام
رگ رگم پیغام احمد می دهد
سینه ام بوی محمد می دهد
من سخن گویم ولی من نیستم
این منم یا او ندانم کیستم
جبرئیل امشب دمد در نای من
قدسیان خوانند با آوای من
ای بتان کعبه در هم بشکنید
با من امشب از محمد دم زنید
از هوا گلبانگ تهلیل آمده
دیده بگشائید جبریل آمده
مکه تا کی مرکز نا اهلهاست
پایمال چکمه بوجهلهاست
مکه دریای فروغ وحی شد
بت پرستان بت پرستی نهی شد
روز، روز مرگ ظلم و ظالم است
بانگ نفرت مرد ، اقرا حاکم است
یا محمد منجی عالم توئی
این مبارک نامه را خاتم توئی
انبیا مشعل ز تو افروختند
وز دمت پیغمبری آموختند
غیرت و مردانگی آئین توست
عزت زن در حجاب دین توست
بر همه اعلام کن زن برده نیست
برده مردان تن پرورده نیست
خاتم توحید در انگشت تو
حق به پیش روی و حیدر پشت تو
ما تو را زهرای اطهر داده ایم
شیر مردی مثل حیدر داده ایم
ما تو را دادیم در بین همه
یک خدیجه یک علی یک فاطمه
[ سید محسن احمد زاده ]

 

“این عید عزیز بر همگی شما فرخنده باد”

 

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 742





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید