این شهر را دوست ندارم! - کافه تنهایی

کافه تنهایی

این شهر را دوست ندارم!

i-dont-like-this-city

این شهر را
دوست ندارم
تمامِ خیابان‌هایش
یک طرفه است،
همه فقط، می روند…!

[الهه ترابی]

بازدید : 833
برچسب ها :
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • فاطمه :

    اما شهرمن در دفتر خاطراتم:
    من این شهر را دوست دارم;شهر کوچکی است اما بناهای باشکوهی دارد!
    اینجا صدای اذان بلند است شاید چون مردمش با قلبهاشان میشنوند و مردم شهرهای بزرگتر با گوشهاشان هم نمیشنوند!
    هستند همان آنتنهایی که میخواهند هیچ گوشه ای دیگر بوی آسمان را ندهد اما اینجا هنوز پر است از ستاره هایی که صفای آدم بودن را دارند…
    مردم اینجا آرام و متین راه میروند نه به حکم پیری و پای لنگشان!اینجور راه رفتن یک راز بزرگ دارد که در شهرهای بزرگتر کمتر کسی میداند…
    مردم آنجا میدوند و مدام از چیزی که نمیدانند فرار میکنند!انگار همه با اینکه مسیرهاشان را از برند گم شده اند!
    شهر من کوچک است اما وقتی میخواهی قدم بزنی جای خوبیست برای دیدن!دیده میشودنه اینکه بخواهی از بین صفهایی که رژه میروند به حکم قدن زدن آرام رد شوی!
    اینجا حس خوب…هست چون هوا خیلی کم میگیرد;هوای اینجا اغلب گرفته نیست چه سقف آسمانش چه آسمان دلهایش …
    همه خوبند.شما و شهرتان چطورید؟!

  • farshad :

    فوق العاده بود. ممنون


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید