مارس 2014 - صفحه 2 از 2 - کافه تنهایی

کافه تنهایی

باز کن پنجره را

کافه تنهایی

عاشقانه
باز کن پنجره را

تا دل تنگ مرا بوی بهار

ببرد تا هوسی

تا که ابری نشود خاطر یار

باز کن پنجره را

تا فضا تازه شود از نفسی

بشنود خاطر ما خاطره را

باز کن پنجره را

تا نفس تازه کنم

بنگارم اثری

باز کن پنجره را

تا من وابر بهار

اشک ریزان برویم

در پی رد نگار

کاش از خاطره ها

سبدی برگیرم

بوسه برخاک زنم

سحری درگیرم

شاهد هرشب من

سوخته در اتش من

کاش باران بدرد

پرده خواهش من

باز کن پنجره را

که دل تنگ مرا

بوی باران بهار

لحظه ای باز کند

نخورد غصه دلم

باز کن پنجره را

تا که پرواز کنم تا هوسم

بنشینم به برت

نفسی تازه کنم

فارغ از سردی دی

بپرم رو به بهار

باز کن پنجره را…

دسته بندی : شعر و دلنوشته
موضوع :

تو نمی آیی !!!

عاشقانه
من به خیال خامم
فکر می کردم فاصله یک خط صاف است
که کشیده می شود از اینجا تا آن سوی مرز
نقشه را باز می کنم وجب می کنم
فاصله تو تا خودم را
دو بند انگشت هم نمی شود
فقط بالا و پایین دارد پیچ و خم دارد
و من نمی دانم تو
در پس کدامین پیچ پنهانی
که نمی آیی…

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

خلوتم را نشکن

عاشقانه

خلوتم را نشكن ….

شايد اين خلوت من كوچ كند

به شب پروانه

به صدای نفس شهنامه

به طلوع آخرين افسانه

و غروبی كه در آن

نقش ديوانگی يك عاشق

بر سر ديواری پيدا شد.

خلوتم را نشكن

خلوتم بس دور است

ز هوای دل معشوق سهند

خلوتم راه درازی ست ميان من و تو

خلوتم مرواريد است به دست صياد

خلوتم تير و كمانی ست به دست سحر

خلوتم راه رسيدن به خداست …

 

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

تو بیاموز رها گشتن را تا نماند قفسی!

عاشقانه

کاش می دانستی زندگی فردا نیست

زندگی امروز است

زندگی قصه ی عشق است و امید

صفحه ی غم ها نیست

به چه می اندیشی

نگرانی بی جاست

عشق این جا

تو این جا

و خدا هم این جاست

لحظه ها را دریاب بر لب جوی نشین

بر تن مست چمن مست بخوان

پای در راه گذار، راه ها منتظرند

تا تو هر جا که بخواهی برسی

تو بیاموز رها گشتن را تا نماند قفسی …

 

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید