بایگانی‌های رباعی - کافه تنهایی

کافه تنهایی

در ماتم صبحی

دردا که بهار عیش ما آخر شد

دوران گل از باد فنا آخر شد

شب طی شد و رفت صبحی از محفل ما

افسانه افسانه سرا آخر شد

دسته بندی : رباعی, رهی معیری
بازدید : 403

آرزو

کاش امشبم آن شمع طرب می‌آمد

وین روز مفارقت به شب می‌آمد

آن لب که چو جان ماست دور از لب ماست

ای کاش که جان ما به لب می‌آمد

دسته بندی : رباعی, رهی معیری
بازدید : 381

مسعود

مسعود که یافت عز و جاه از لاهور

تابید چو نور صبحگاه از لاهور

سالار سخنوران بتازی و دری است

خواه از همدان باشد و خواه از لاهور

دسته بندی : رباعی, رهی معیری
بازدید : 278

بیدادگری

از ظلم حذر کن اگرت باید ملک

در سایهٔ معدلت بیاساید ملک

با کفر توان ملک نگه داشت ولی

با ظلم و ستمگری نمی‌پاید ملک

دسته بندی : رباعی, رهی معیری
بازدید : 376

سوختگان

هر لاله آتشین دل سوخته ای است

هر شعله برق جان افروخته ای است

نرگس که ز بار غم سرافکنده به زیر

بیننده چشم از جهان دوخته ای است

دسته بندی : رباعی, رهی معیری
بازدید : 298

اندوه مادر

آسودگی از محن ندارد مادر

آسایش جان و تن ندارد مادر

دارد غم و اندوه جگر گوشه خویش

ورنه غم خویشتن ندارد مادر

دسته بندی : رباعی, رهی معیری
بازدید : 318

جدایی

ای بی خبر از محنت روز افزونم

دانم که ندانی از جدایی چونم

باز آی که سرگشته تر ازفرهادم

دریاب که دیوانه تراز مجنونم

دسته بندی : رباعی, رهی معیری
بازدید : 357

شباهنگ

از آتش دل شمع طرب را مانم

وز شعله آه سوز تب را مانم

دور ازلب خندان تو ای صبح امید

از ناله زار مرغ شب را مانم

دسته بندی : رباعی, رهی معیری
بازدید : 339

مردم چشم

بی روی تو گشت لاله گون مردم چشم

بنشست ز دوریت به خون مردم چشم

افتادی اگر ز چشم مردم چون اشک

در چشم منی عزیز چون مردم چشم

دسته بندی : رباعی, رهی معیری
بازدید : 344

ناله بی اثر

ای ناله چه شد در دل او تاثیرت

کامشب نبود یک سر مو تاثیرت

با غیر گذشت و سوخت جانم از رشک

ای آه دل شکسته کو تاثیرت؟

دسته بندی : رباعی, رهی معیری
بازدید : 290





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید