بي استدلال دوستت دارم . . . - کافه تنهایی

کافه تنهایی

بي استدلال دوستت دارم . . .

دوستت دارم

نه از فلسفه کلامي مي دانم

و نه منطق مي گنجد در کلام من

بي استدلال دوستت دارم . . .

وه که “دوست داشتن” چه کلام کاملي است

و من چقدر

دلم تنگ ِ دوست داشتن است

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1152
برچسب ها : , ,
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • فرشته :

    .
    عشق….
    چیز عجیبی ست
    وقتی از من
    دیکتاتوری می سازد ، زود رنج
    که تنها تو را
    انحصاری می خواهد..
    از تو
    نازک دلی
    که اشک مرا
    تاب نمی آورد …
    عشق چیز عجیبی نیست
    شاید
    اما
    من و تو
    عجیب …
    عاشق شده ایم

    با این شعر خاطرات جانکاهی برام تداعی شد.

  • دختری از جنس بهار :

    سلام….وبتون خیلی قشنگه……
    ممنون میشم ب منم سر بزنید……
    منتظر حضور گرمتون هستم :flr

  • کافه تنهایی :

    چقدر دلم تنگ دوست داشته شدن است … :flr

  • Alireza :

    دعایت می کنم با این نگاه خسته، گاهی مهربان باشی

    به لبخندی تبسم را به لب های عزیزی هدیه فرمایی

    بیابی کهکشانی را درون آسمان تیره شب ها

    بخوانی نغمه ای با مهر

    دعایت می کنم، در آسمان سینه ات

    خورشید مهری رخ بتاباند

    دعایت می کنم، روزی زلال قطره اشکی

    بیاید راه چشمت را

    سلامی از لبان بسته ات، جاری شود با مهر

    دعایت می کنم، یک شب تو راه خانه خود گم کنی

    با دل بکوبی کوبه مهمانسرای خالق خود را

    دعایت می کنم، روزی بفهمی با خدا

    تنها به قدر یک رگ گردن، و حتی کمتر از آن فاصله داری

    و هنگامی که ابری، آسمان را با زمین پیوند خواهد داد

    مپوشانی تنت را از نوازش های بارانی

    دعایت می کنم، روزی بفهمی

    گرچه دوری از خدا، اما خدایت با تو نزدیک است

  • نادیا :

    تــو میگذری ..
    زمان ..
    … میــگـــــذرد !..
    چه کنم با دلــــی ..
    که از تو ..
    توان گذشتنش ..
    نیست

  • نادیا :

    تـو دور از مــن،تـو دور از مــن و مــن هر بـار دور از تـو
    تــــــــو آن جایــے بـدون مــن و مــن ایـنـجا بــدون تـو
    تــمام غـــــــــــصـه هایم بــاز دنبــال تــو مــے گـردنــد
    ولـــــــــــے من مانده ام با غم و یـک دنــیـا بــدون تــو
    تمام ترس من ایـن اســــــــــــــت اے رویاے شبــهایم
    شبی در خواب باشم مــن و یــــــــک رویــا بـدون تــو
    تــــــــــو آن آبــے تریـن حســے جدا از شور قرمـزها
    و مــــــــــن بــاور نخـواهمـ کـرد دریـــــا را بــدون تــو
    به عــــــــــمق شعر مــن برگرد تا جارے شود اشــکم
    که من مـــــے ترسـم از ایـن بغـض و فرداها بـدون تـو
    بـیا تا نشــکند ایــن بیــت بـــــــــے عــطر حــضور تــو
    نمـــــــــــے چینـم در ایــن الفبـــــــــــــــا را بــدون تــو

  • فدک :

    سلام
    مطلباتون عالین چندتارو کپی کردم تو پیجم ممنون.خیلی خوبیددددددددددددددددددددددد :flr

  • Mehraban :

    گر مرا بشناسی
    به صداقت
    نه به تکرار و خطا
    نفسم بار دگر معنی تازه به خود می گیرد
    گر مرا بشناسی
    به سکوتم
    نه صدا
    اشک از دیده ی شوق، گذر خواهد کرد
    گر مرا بشناسی
    آن رقصنده ی زیبای خیال
    به بلندای سکوت
    چه بساطی به پا خواهد کرد
    گر مرا بشناسی
    به شناساندن یک قطره ی آب
    به تمنای حضور گودال
    عطش ذوق، شرر خواهد کرد
    گر مرا بشناسی
    باز در شهر الفبای حضور
    نه به همراه خیال
    عشق نوشیدن یک جرعه ی آب، چه ها خواهد کرد!

  • Mehraban :

    تمام آن چیزی که درباره‌ی تو در سرم هست
    ده‌ها کتاب می‌شود
    اما تمام چیزی که در دلم هست
    فقط دو کلمه است
    “دوستت دارم”


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید