تلخ منم، همچون چای سرد - کافه تنهایی

کافه تنهایی

تلخ منم، همچون چای سرد

i-am-bitter-as-iced-tea

تلخ منم،
همچون چای سرد
که نگاهش کرده باشی ساعات طولانی و ننوشیده باشی.
تلخ منم؛
چای یخ
که هیچکس ندارد هوسش را…!

[سید علی صالحی]

دسته بندی : شعر و دلنوشته
بازدید : 1759
برچسب ها :
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • شیرین :

    منو یاد این شعر خوسه گوروستیثا میندازه که قبلن قبلنا تو دفترم یادداشت کرده بودم دفتری که یه جور عجیبی گم شد که انگار هیچ وقت دیگه قرار نیست پیدا بشه:
    چه کسی برایم پرتقالی خواهد خرید
    برای دلداری دادنم؟
    پرتقالی سالم و رسیده
    به شکل یک قلب
    نمک دریا بر لبانم
    وای بر من!
    بر لبانم و در رگانم
    نمک دریا.
    هیچ کس پیشکش من نخواهد کرد
    گرمای لبانش را
    هرگز خوشه ای نخواهم چید
    از گندمزار پرمهر بوسه ای.
    هیچ کس نخواهد چشید
    شراب خونم را.
    احساس نخواهم کرد
    جریان آن را در جانم.
    همچون کشتی شکستگانم
    وای بر من!
    به ابرهای سرگردان میمانم
    به کشتی های گمشده در دریا!
    و قلبی ندارم دیگر
    زیرا خواهانی ندارم دیگر.
    چه کسی برایم پرتقالی خواهد خرید
    برای دلداری دادنم؟
    حالا تصورکن یه غروب دلگیر کنار دریا من و دفترم و این شعر
    مرسی خاطره انگیز بود برام

  • می خواهم خوب
    زیبااااا
    و با انرژی مثبت بنگرم
    همین یک فنجان قهوه ی روی میزم را
    می نوشم
    تلخ است
    باری دیگر با تلقین شیرین بودنش
    بازهم تلخ است
    وچه بد دردی است
    که مدام می نوشم به امید شیرین شدن قهوه
    لامصب تلخ تر می شود
    آخر ته فنجان است
    هر
    چقدر هم که شکر بریزی
    بااااااااااازهم
    تلخ
    تلخ
    تلخ
    است :( :( :( :( :( :( :( :( :( :( u) u) u) u) u) u) u) u)


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید