نگران نباش من آنقدر امروز
و فرداهای نیامدن را دیده ام
که دیگر هیچ وعده ی
بی سرانجامی خواب و خیال آرزویم
را آشفته نمی کند!
حالا یاد گرفته ام که فراموشی
دوای درد همه ی
نیامدن ها و نداشتن ها و نخواستن هاست.
یاد گرفته ام که از هیچ
لبخندی خیال دوست داشتن به سرم نزند …
یاد گرفته ام که بشنوم :
تا فردا ..
و به روی خودم نیاورم که فرداها هیچ وقت نمی آیند ….
حقیقته تلخیه :(
ولی خدا نکنه …
دوست دارم فرداها هر چه زودتر بیان…
کاش یه ساعت داشتم می زدم زمان می رفت جلوتر :(
سلام عرفان جان
یه جورایی همدردیم…
بسیار عالیییییییییییییییییی.
خندیدن خوب است…..قهقهه عالیست………گریستن ادم را ارام میکنداما…………لعنت بر بغض
بغض آدم را خفه می کند…
:(
از یه جایی به بعد . . .
مرض چک کردن موبایلت خوب میشه
حتی یه وقتایی یادت می ره گوشی داری
دیگه دلشوره نداری که گوشیتو جا بذاری
یا اس ام اسی بی جواب بمونه
از یه جایی به بعد . . .
دیگه دوس نداری هیچکس رو
به خلوت خودت راه بدی
حتی اگه تنهایی کلافه ات کرده باشه
از یه جایی به بعد . . .
وقتی کسی بهت می گه دوست دارم
لبخند میزنی و ازش فاصله میگیری
از یه جایی به بعد . . .
هر روز دلت برای یه آغوش امن تنگ میشه
اما دیگه به هیچ آغوشی فکر نمی کنی
از یه جایی به بعد . . .
حرفی واسه گفتن نداری
ساکت بودن رو به خیلی از حرفا ترجیح میدی
و می ری تو لاک خودت
از یه جایی به بعد . . .
از اینکه دوسِت داشته باشن می ترسی
جای دوست داشته شدن ها
توی تن و فکر و قلبت می سوزه
از یه جایی به بعد . . .
فقط یه حس داری حس بی تفاوتی
نه از دوست داشتن ها خوشحال میشی
و نه از دوست نداشتن ها ناراحت
از یه جایی به بعد . . .
توی هیجان انگیز ترین لحظه ها هم
فقط نگاه می کنی…
وای نادیا …چقد قشنگ بود…با اجازت میذارمش تو وبم
عزیزم مطالب وبت اشکمو در آورد … خیلی عالی و قشنگن خسته نباشی
من نذر کرده ام که اگر روزی بیایی
به اندازه تمام مهربانی ات غزل بسرایم
قدری تحمل کن،هنوز مانده که عاشق ترین شوم
من نذر کرده ام که اگر روزی عاشق ترین شوم
در کنار پنجره نگاهت بایستم
و با پیراهن آبی به رکوع روم
و وقتی بر می خیزم،لبریزشوم از وجود تو
پس بیا ای کمشده من،مگر نمی بینی که عاشق ترینم