فرداها هیچ وقت نمی آیند! - کافه تنهایی

کافه تنهایی

فرداها هیچ وقت نمی آیند!

عاشقانه
نگران نباش من آنقدر امروز
و فرداهای نیامدن را دیده ام
که دیگر هیچ وعده ی
بی سرانجامی خواب و خیال آرزویم
را آشفته نمی کند!
حالا یاد گرفته ام که فراموشی
دوای درد همه ی
نیامدن ها و نداشتن ها و نخواستن هاست.
یاد گرفته ام که از هیچ
لبخندی خیال دوست داشتن به سرم نزند …
یاد گرفته ام که بشنوم :
تا فردا  ..
و  به روی خودم نیاورم که فرداها هیچ وقت نمی آیند ….
دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 870
برچسب ها :
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • erfan :

    حقیقته تلخیه :(
    ولی خدا نکنه …
    دوست دارم فرداها هر چه زودتر بیان…
    کاش یه ساعت داشتم می زدم زمان می رفت جلوتر :(

  • مریم :

    بسیار عالیییییییییییییییییی.

  • مریم :

    خندیدن خوب است…..قهقهه عالیست………گریستن ادم را ارام میکنداما…………لعنت بر بغض

  • نادیا :

    از یه جایی به بعد . . .
    مرض چک کردن موبایلت خوب میشه
    حتی یه وقتایی یادت می ره گوشی داری
    دیگه دلشوره نداری که گوشیتو جا بذاری
    یا اس ام اسی بی جواب بمونه

    از یه جایی به بعد . . .
    دیگه دوس نداری هیچکس رو
    به خلوت خودت راه بدی
    حتی اگه تنهایی کلافه ات کرده باشه

    از یه جایی به بعد . . .
    وقتی کسی بهت می گه دوست دارم
    لبخند میزنی و ازش فاصله میگیری

    از یه جایی به بعد . . .
    هر روز دلت برای یه آغوش امن تنگ میشه
    اما دیگه به هیچ آغوشی فکر نمی کنی

    از یه جایی به بعد . . .
    حرفی واسه گفتن نداری
    ساکت بودن رو به خیلی از حرفا ترجیح میدی
    و می ری تو لاک خودت

    از یه جایی به بعد . . .
    از اینکه دوسِت داشته باشن می ترسی
    جای دوست داشته شدن ها
    توی تن و فکر و قلبت می سوزه

    از یه جایی به بعد . . .
    فقط یه حس داری حس بی تفاوتی
    نه از دوست داشتن ها خوشحال میشی
    و نه از دوست نداشتن ها ناراحت

    از یه جایی به بعد . . .
    توی هیجان انگیز ترین لحظه ها هم
    فقط نگاه می کنی…

  • Parisa :

    عزیزم مطالب وبت اشکمو در آورد … خیلی عالی و قشنگن خسته نباشی

  • گلبهار :

    من نذر کرده ام که اگر روزی بیایی

    به اندازه تمام مهربانی ات غزل بسرایم

    قدری تحمل کن،هنوز مانده که عاشق ترین شوم

    من نذر کرده ام که اگر روزی عاشق ترین شوم

    در کنار پنجره نگاهت بایستم

    و با پیراهن آبی به رکوع روم

    و وقتی بر می خیزم،لبریزشوم از وجود تو

    پس بیا ای کمشده من،مگر نمی بینی که عاشق ترینم


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید