دریای دلت... - کافه تنهایی

کافه تنهایی

دریای دلت…

عاشقانه

پرنده کوچک خوشبختی ام

بگذار

ماهی کوچکی باشم

در رودخانه نقاشی کودکانه ات

رد انگشتان کوچکت

به امن ترین جای دنیا می رسد

“دریای دلت “

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1025
برچسب ها :
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • erfan :

    ﻣﻲ ﺭﻭﻱ ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻲ ﺁﻳﺪ ﻣﺮﺍ
    ﺳﺎﻋﺘﻲ ﺑﻨﺸﻴﻦ ﮐﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﮕﺬﺭﺩ…

  • حسام :

    واقعا زیبا بود.همینطور ممنون از مطالب عرفان عزیز.فقط تصاویر تکراری و ملال آور شدن

    • گلبهار :

      خخخخخ دیدی اقا حسام هم گفتن

    • erfan :

      ممنون حسام جان…
      تشکر از علیرضا …
      خسته نباشی به گلبهار خانوم…
      :)

      • گلبهار :

        ای گفتی اقا عرفان اینقده خستمه ای کافه هم تعطیل نمیشه یه چن ورز استراحت کنیم تا بازه ادم وسوسه میشه بیاد خدا کنه نوروز تعطیل کنن وگرنه تا من از دهاتمون برگردم نمیدونم چیکار کنم مسلما پست جدید میذارن من غصه م میگیره نیستم جان کافه ای کافه رو تعطیل کنین برین استراحت کنینااااااااا

  • گلبهار :

    حرفي تازه تر بگو

    با من که در کهنگي اين روزگار

    بالا و پايين مي روم

    و ذرات زندگي ام،

    در لحظه هاي بي هراس حل مي شوند!

    بر فراز امروز بايست

    و سکوت شب را، با ستاره هاشور بزن!

    از ماه بگو

    من، کويرِ سخن هاي ناشنيده ام…!

  • مهتاب :

    ممنون بسیار زیبا…
    مثل همیشه:)

  • گلبهار :

    سادگی را
    من از خوابِ يک پرنده
    در سايه‌ی پرنده‌يی ديگر آموختم… علی صالحی

  • محبوبه :

    سلام واقعا زیباست…


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید