نوروز بمانید که ایّام شمایید!
آغاز شمایید و سرانجام شمایید!
آن صبح نخستین بهاری که ز شادی
می آورد از چلچله پیغام، شمایید!
آن دشت طراوت زده آن جنگل هشیار
آن گنبد گردننده ی آرام شمایید!
خورشید گر از بام فلک عشق فشاند،
خورشید شما، عشق شما، بام شمایید!
نوروز کهنسال کجا غیر شما بود؟
اسطوره ی جمشید و جم و جام شمایید!
عشق از نفس گرم شما تازه کند جان
افسانه ی بهرام و گل اندام شمایید!
هم آینه ی مهر و هم آتشکده ی عشق،
هم صاعقه ی خشم ِ بهنگام شمایید!
امروز اگر می چمد ابلیس، غمی نیست
در فنّ کمین حوصله ی دام شمایید!
گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است،
در کوچه ی خاموش زمان، گام شمایید
ایّام ز دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایّام شمایید!
سلام سلام صدتا سلام :))
امیدوارم سال جدید سالی پراز موفقیت و شادی برای کا فه چی های عزیزمون باشه و همینطور برای دوستای گلم، دوستتون دارم یه عالمه
بهار آمد …
چه خبری خوش تر از این ..
چه حسی بالاتر از این که سوز و سرمای زمستان دل انگیز؛ با آن غروب های زود هنگامش، رفت…
پاییز عاشق کش و زمستان بی بدیل رفت و جایش را به بهار داد.
چه لذتی بالاتر از این شکفتن های بسیار.
خدا را نگاه کن…
کمی سرت را رو به آسمان بگیر، تا ببینی خدا تمام رحمتش را روی سر تو می ریزد…
گاهی خدا و مهربانی هایش باران می شود… گاهی شکوفه… گاهی می شود رعد و برق های بهاری.
همه این ها نشانه است… که تو رد پای مهربانی خدا را بگیری و به منزل دوست برسی.
کاری هم نداریم که هر کدام از ما با این نو شدن ها، یک قدم به دنیای ابدی مان نزدیک تر شده ایم.
اما خوب است، لحظه ی تحویل سال به یاد آن روزی باشیم که دوست داریم، خداوند تمام گناهان ما را ببخشد.
ببخشد و در رحمتش را به روی ما باز کند.
پس ببخشید تمام دل گیری های زمانه را.
هم دنیا را ببخشید، و هم مردمانش را.
دل های شما جایگاه مهربانی خداست.
با لجاجت های کودکانه مان جای عشق و محبت را… جای دوستی ها را، آنقدر تنگ نکنیم که عشق، مجبور شود از خانه ی دل ما کوچ کند.
بیاید به جای سبزه های گره زده ی عید، نفرت های گذشته را به رودخانه بسپاریم.
بیاید یک بار هم که شده گره گشای دل خودمان باشیم.
آن کسی که روزگاری دوست داشته ایم را، هنوز دوست بداریم… حتی اگر امروز دلش در خانه ی دیگری می تپد.
بیایم چشم هایمان را باز کنیم. ما با عشق پا به این دنیا گذاشته ایم. نقابی که روزگار روی چهره هامان گذاشته را برداریم.
مطمئن باشید یک روزی… یک جایی… آن کسی که انتظارش را داشتید؛ عاشق همین چهره ی ساده و بی نقاب شما می شود…
با همین یک دوست و همسفر عاشق، می شود به جنگ تمام جاده های بی انتهای دنیا رفت.
نفرت ها را دور بریزید.
بگذارید دل هایتان کمی نفس بکشد.
بیاید یک بار با این بهار، جوانه بزنیم.
شاید این جوانه، روزی تا آسمان خدا رفت.
باشد که رستگار شویم ….
سلام کافه تنهایی هاااااااااا
سال نو بر همگی مبارک
امیدوارم تو این روزا دلاتون شاد باشه و غم و غصه هاتون برطرف شه برای تک تک شماها بهترینارو آرزو میکنم خوشحالم سال جدید رو در کنار شماها هستم…
بچه که بودم
از جریمه های نانوشته که بگذریم
سلمانی و ساعت و سیب
سکه و سلام و سکوت
و سبزی صدای بهار
هفت سین سفره ی من بود.
بچه که بودم
دلم برای آن کلاغ پیر می سوخت
که آخر هیچ قصه ای به خانه نمی رسید.
بچه که بودم
تنها ترس ساده ام این بود
که سه شنبه شب آخر سال
باران بیاید.
بچه که بودم
آسمان آرزو آبی
و کوچه ی کوتاهمان
پر از عبور چتر و چلچراغ و چلچله بود.
به کنار هر گلی که می رسیدم
می خواستم تمام پروانه های جهان را خبر کنم.
بر شاخه ها می نشستم
و سرود سبز سوت و سکوت را
برای جوجه های کوچک گنجشک می خواندم
تا مادر بزرگ بیاید
و از بیم سقوط و سستی شاخه بگوید.
کودکی ام تنها
با گیلاس سرخ باغ و مهر مادربزرگ
معنا می گرفت.
وقتی که می خندید
خیل خطوط خاطره ی آینه را پر می کرد
دستانش به عطر حلوا و حنا و ریحان عادت کرده بود
و موهای سفیدش را همیشه
به رسم بهار های بی برگشت گذشته می بافت.
همیشه عکس ها ی کوچک کوچ را نگه می داشت.
عکس گیوه ، گندم ، گام
عکس باغ ، برنو ، بهار
و عکس رنگ و رو رفته ی پریروز پدر بزرگ را.
قصه هایی برایمان می گفت
که آنها را
از مادربزرگ کودکی خود شنیده بود.
حالا از انعکاس سرخ گیلاس ها خبری نیست
شاخه ها توان وزن مرا ندارند
و گنجشک های شوخ شاخه نشین
به زبانی غریب سخن می گویند.
غریب …
دعای پایانی سال : خدايا ممنون براى تمام خنده هاى امسالم ممنون براى تمام اَشكهاى امسالم ممنون از درس هاى بزرگ زندگى امسالم ممنون از اينكه يادم دادى خودم باشم بيشتر از هميشه … و خدايا قسم به تمام شكوفه هاى اين بهار آرزو مى كنم خنده هاى امسال از ته دل گريه هایی از سر شوق آرامشى به قشنگى رنگين كمان دانايى ، بينايى و مَنِشى به وُسعت هر دو جهان و خلوت هايى كه با قشنگترينها پر بشه و خدايا خدایا هرگز نگویم دستم بگیر ؛ عمری است گرفته ای ، رهایش مکن ! خدایا من قدرت آن را ندارم تا قلب آنها که دوستشان دارم را شاد کنم ؛ از تو میخواهم در این روزهای پایانی سال ، مشکلاتشان را آسان ، دعاهایشان را مستجاب و دلشان را شاد گردانی … آمین
آرزو دارم …. !
ناخواسته به دست آورید …. !
آنچه را که بيصدا از قلبتان گذر كرده است …..!
و آنگاه شگفت زده با خود بیاندیشید : آیا کسی برایم “دعا” کرده بود ….!!!.
سلام بر همه دوستان کافه تنهایی
یک سال دیگر در کنار شما بودم و در این سال جدید برای تک تک شما دوستان گرامی خودم سالی سرشار از شادی و خنده و لبریز از خوشبختی آرزو می کنم و همینطور برای شما از خداوند طلب سلامتی و تندرستی می کنم و آرزو میکنم در این سال جدید هر ثانیه زندگیتان به خوبی و خوشی سپری شه و به تمام آرزوهای قلبیتان برسید انشاءا…
سبد سبد گل تقدیم شما
وقتی هنوز آرزوی تکرارش را دارم.
یعنی هنوز تمام نشدی ..
یعنی در این هوای بلاتکلیف
چیزی مرا به یاد تو می اندازد.
یعنی دلم عجیب گرفته.
یعنی چرا نمی میری ؟ … لعنتی !
به خوابم که می توانی بیایی .
هر شب که نه،
هر وقت حوصله داشتی
هروقت خواستی برایت شعر بخوانم
شاید،
پایت به بیداریم هم باز شد
خدا را چه دیدی ؟
.
یکی از بوسه هایت را
لای قران بگذار
تا اگر عید امسال
دلت هوای مرا کرد
شرمنده نشوی ..
هفت سین دلت را آنگونه بچین
که نه یک سال بلکه عمری را
زیبا به پایان برسانی . . .
سلامتی را بگذار در بالاترین نقطه دلت
که هیچ چیز برتر از آن نیست . . .
سعادت را از خدای بخواه که
او با لطف و کرمش به تو خواهد بخشید
سربلندی را در دلت جای ده
که بزرگت خواهد کرد ..
سادگی را به یاد بیاور
ساده لبخند بزن و ساده زندگی کن
سکوت، سرزندگی و سختی را فراموش نکن
گاهی باید سکوت کرد و منتظر بود
سرزنده بود و زندگی کرد
سختی کشید و سنگ بود !
بهار اينجاست
همين جايى كه تو لبخنِد شيرينت را
در جانِ آينه ميريزى…
آينه سبز ميشود،
و سنبل و ياس به رقص در مى آيند..
تو ، هفت سين را يكى يكى ،
بر دامنِ ترمه ى زمستان ميكارى…
مهر ، از دستانت بر اين سفره ى هفت رنگ مى چكد…
و ناگهان بهار ميشود..!
من با عشق،
آرزو ميكنم كه هر سال
بهار را با تو از زمستان تحويل بگيريم…
چراغِ چشمانت بى وقفه روشن ،
و دستانت سرشار از بركت باد.
به تقویم ها اعتمادی نیست ،
اگر تحولی در دل و زندگیت روی داد مبارک است ،
راز نو شدن را باید دانست وگرنه بهار یک فصل تکراریست!
تقدیم به وجود پر مهرتان …
برای تک تک شما خوبان عشق و محبت
سعادت و سلامتی
شادی و شادکامی آرزومندم
سال نو همه شما دوستان گل مبارک
بهار که می آید، دستان باد بوی شکوفه می دهد
جوانه های تک درخت باغچه،
با نوازش نسیم جان می گیرند
آرام و آهسته
خدایا،
رویش یک دانه تمام عظمت تو را فریاد می زند …
بهار عاشق بود و زمین معشوق
عشق بی تابی می آورد و بهار بی تاب بود
زمین اما آرام و سنگین و صبور و بهار پرده از عاشقی برداشت
آن هنگام که رازش عظیم گشت و عشقش هویدا و جهان حیرت کرد …
کاش می توانستم
دلتنگی های نبودنت را شماره کنم
مانند عیدی های کودکی هایم
و صدای مادر را بشنوم:
“آنقدر نشمار… کم می شود!!”
و من باور کنم
و باز دلتنگی هایم را شماره کنم تا کم شود…
کاش باور کنم.
نوروز
آغاز روشنایی روح است
و ابتدای رویش باران
تا گرد و خاک آینه ها را درو کند.
از جاده بهار
روزی جدید می رسد از راه
تا روزگار شب زده را باز نو کند.
در جشن لحظه ها
نو باش هر دقیقه و خوش باش هر کجا ..
اسفند هم تمام شد….
دفتر فروردین را باز کن…
برگ اولش را…
با کاغذي از جنس دلت جلد کن…
صفحه به صفحه اش را…
با اميد خط کشي کن…
صاف و يکدست…
اينبار بهتر ورق بزن..
با احتياط بيشتري نگهش دار…
شروع به نوشتن کن…
اينبار کمي خوش خط تر بنويس…
خط اول……
به نام خدا…
سلام بهار……عید بر شما مبارک باد
دیدی که صبح میشود شب ها بدون من……؟؟؟ دیدی که میگذرد روزها بدون من……؟؟؟ این نبص زندگی بی وقفه میزند… فرقی نمیکند!!! بامن……!!! بدون من……!! دیروز گرچه سخت…… امروز هم ...
غزلی زیبا از حضرت مولانا
نوروز بمانید که ایّام شمایید!
آغاز شمایید و سرانجام شمایید!
آن صبح نخستین بهاری که ز شادی
می آورد از چلچله پیغام، شمایید!
آن دشت طراوت زده آن جنگل هشیار
آن گنبد گردننده ی آرام شمایید!
خورشید گر از بام فلک عشق فشاند،
خورشید شما، عشق شما، بام شمایید!
نوروز کهنسال کجا غیر شما بود؟
اسطوره ی جمشید و جم و جام شمایید!
عشق از نفس گرم شما تازه کند جان
افسانه ی بهرام و گل اندام شمایید!
هم آینه ی مهر و هم آتشکده ی عشق،
هم صاعقه ی خشم ِ بهنگام شمایید!
امروز اگر می چمد ابلیس، غمی نیست
در فنّ کمین حوصله ی دام شمایید!
گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است،
در کوچه ی خاموش زمان، گام شمایید
ایّام ز دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایّام شمایید!
سلام سلام صدتا سلام :))
امیدوارم سال جدید سالی پراز موفقیت و شادی برای کا فه چی های عزیزمون باشه و همینطور برای دوستای گلم، دوستتون دارم یه عالمه
درود
ممنون، همینطور ما
از ایزد منان سال نو را همواره برایتان پر از سعادت و کامیابی خواستاریم
در پناه حق شاد ،سلامت و موفق باشید
تق تق کیه کیه منم منم پیامک عیدشماجلوجلومبارک وقتی طنین یامقلب القلوب دلت رالرزاندوقتی اوای خوش یامدبرالیل رازمزمه کردی ویامحوالحول دگرگونت کردبرای ماهم بخواه ازان بخشنده بی همتاحول حالناالی احسن الحال پیشاپیش سال نو مبارک
بهار آمد …
چه خبری خوش تر از این ..
چه حسی بالاتر از این که سوز و سرمای زمستان دل انگیز؛ با آن غروب های زود هنگامش، رفت…
پاییز عاشق کش و زمستان بی بدیل رفت و جایش را به بهار داد.
چه لذتی بالاتر از این شکفتن های بسیار.
خدا را نگاه کن…
کمی سرت را رو به آسمان بگیر، تا ببینی خدا تمام رحمتش را روی سر تو می ریزد…
گاهی خدا و مهربانی هایش باران می شود… گاهی شکوفه… گاهی می شود رعد و برق های بهاری.
همه این ها نشانه است… که تو رد پای مهربانی خدا را بگیری و به منزل دوست برسی.
کاری هم نداریم که هر کدام از ما با این نو شدن ها، یک قدم به دنیای ابدی مان نزدیک تر شده ایم.
اما خوب است، لحظه ی تحویل سال به یاد آن روزی باشیم که دوست داریم، خداوند تمام گناهان ما را ببخشد.
ببخشد و در رحمتش را به روی ما باز کند.
پس ببخشید تمام دل گیری های زمانه را.
هم دنیا را ببخشید، و هم مردمانش را.
دل های شما جایگاه مهربانی خداست.
با لجاجت های کودکانه مان جای عشق و محبت را… جای دوستی ها را، آنقدر تنگ نکنیم که عشق، مجبور شود از خانه ی دل ما کوچ کند.
بیاید به جای سبزه های گره زده ی عید، نفرت های گذشته را به رودخانه بسپاریم.
بیاید یک بار هم که شده گره گشای دل خودمان باشیم.
آن کسی که روزگاری دوست داشته ایم را، هنوز دوست بداریم… حتی اگر امروز دلش در خانه ی دیگری می تپد.
بیایم چشم هایمان را باز کنیم. ما با عشق پا به این دنیا گذاشته ایم. نقابی که روزگار روی چهره هامان گذاشته را برداریم.
مطمئن باشید یک روزی… یک جایی… آن کسی که انتظارش را داشتید؛ عاشق همین چهره ی ساده و بی نقاب شما می شود…
با همین یک دوست و همسفر عاشق، می شود به جنگ تمام جاده های بی انتهای دنیا رفت.
نفرت ها را دور بریزید.
بگذارید دل هایتان کمی نفس بکشد.
بیاید یک بار با این بهار، جوانه بزنیم.
شاید این جوانه، روزی تا آسمان خدا رفت.
باشد که رستگار شویم ….
{ علیرضا اسفندیاری }
سلام کافه تنهایی هاااااااااا
سال نو بر همگی مبارک
امیدوارم تو این روزا دلاتون شاد باشه و غم و غصه هاتون برطرف شه برای تک تک شماها بهترینارو آرزو میکنم خوشحالم سال جدید رو در کنار شماها هستم…
درود
امیدواریم سالی پر از کامیابی و سعادت و شادمانی داشته باشید
ما هم همینطور
در پناه حق همواره سلامت و پیروز باشید
درخت سر کوچه عاشق بود
این را از همان روز اول که بهار را دید فهمیدم
همان وقت ها که زیر باران بهاری خیس میشد و میخندید و نو میشد
همان روزها که لباس سبز گلدار میپوشید تا در چشم بهار جلوه کند
بهار که رفت درخت منتظر ماند
هرروز میدیدمش که چشم به راه است اما بهار…
درختمان کم کم رنگ و رویش زرد شد، برگ هایش در باد رقصید و آخرین تلاشش را کرد اما بهار نیامد که نیامد
درخت مریض شد
سردش شد
لرزید
خشک شد
بهار نیامد
امروز دیدم درخت سرکوچه دوباره شکوفه زده و لبخند میزند
گمانم بهار هم عاشق شده، دلتنگ شده و امسال زودتر از همیشه برگشته تا به دیدار درخت بیاید
خوش به حال درخت
بهترین هدیه عيد را گرفت
خود بهار …
بچه که بودم
از جریمه های نانوشته که بگذریم
سلمانی و ساعت و سیب
سکه و سلام و سکوت
و سبزی صدای بهار
هفت سین سفره ی من بود.
بچه که بودم
دلم برای آن کلاغ پیر می سوخت
که آخر هیچ قصه ای به خانه نمی رسید.
بچه که بودم
تنها ترس ساده ام این بود
که سه شنبه شب آخر سال
باران بیاید.
بچه که بودم
آسمان آرزو آبی
و کوچه ی کوتاهمان
پر از عبور چتر و چلچراغ و چلچله بود.
به کنار هر گلی که می رسیدم
می خواستم تمام پروانه های جهان را خبر کنم.
بر شاخه ها می نشستم
و سرود سبز سوت و سکوت را
برای جوجه های کوچک گنجشک می خواندم
تا مادر بزرگ بیاید
و از بیم سقوط و سستی شاخه بگوید.
کودکی ام تنها
با گیلاس سرخ باغ و مهر مادربزرگ
معنا می گرفت.
وقتی که می خندید
خیل خطوط خاطره ی آینه را پر می کرد
دستانش به عطر حلوا و حنا و ریحان عادت کرده بود
و موهای سفیدش را همیشه
به رسم بهار های بی برگشت گذشته می بافت.
همیشه عکس ها ی کوچک کوچ را نگه می داشت.
عکس گیوه ، گندم ، گام
عکس باغ ، برنو ، بهار
و عکس رنگ و رو رفته ی پریروز پدر بزرگ را.
قصه هایی برایمان می گفت
که آنها را
از مادربزرگ کودکی خود شنیده بود.
حالا از انعکاس سرخ گیلاس ها خبری نیست
شاخه ها توان وزن مرا ندارند
و گنجشک های شوخ شاخه نشین
به زبانی غریب سخن می گویند.
غریب …
{ یغما گلرویی }
دعای پایانی سال : خدايا ممنون براى تمام خنده هاى امسالم ممنون براى تمام اَشكهاى امسالم ممنون از درس هاى بزرگ زندگى امسالم ممنون از اينكه يادم دادى خودم باشم بيشتر از هميشه … و خدايا قسم به تمام شكوفه هاى اين بهار آرزو مى كنم خنده هاى امسال از ته دل گريه هایی از سر شوق آرامشى به قشنگى رنگين كمان دانايى ، بينايى و مَنِشى به وُسعت هر دو جهان و خلوت هايى كه با قشنگترينها پر بشه و خدايا خدایا هرگز نگویم دستم بگیر ؛ عمری است گرفته ای ، رهایش مکن ! خدایا من قدرت آن را ندارم تا قلب آنها که دوستشان دارم را شاد کنم ؛ از تو میخواهم در این روزهای پایانی سال ، مشکلاتشان را آسان ، دعاهایشان را مستجاب و دلشان را شاد گردانی … آمین
☁️☁️☔️☔️☔️☁️☁️☁️
آرزو دارم …. !
ناخواسته به دست آورید …. !
آنچه را که بيصدا از قلبتان گذر كرده است …..!
و آنگاه شگفت زده با خود بیاندیشید : آیا کسی برایم “دعا” کرده بود ….!!!.
اين ارزوي من براي شماست در اخرين روزهای سال :lv
ﻫﻔﺖ ﺳﻴﻨﻲ ﭼﻴﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﺎ ﺳﻴﻦ ﺳﻴﺐ ﻋﺎﺷﻘﻲ
ﺳﻨﺒﻠﻢ ﻫﻢ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ ﻋﻄﺮ ﻋﺠﻴﺐ ﻋﺎﺷﻘﻲ
ﻣﺜﻞ ﺳﻴﺮ ﻭ ﺳﺮﻛﻪ ﻣﻲ ﺟﻮﺷﺪ ﺩﻟﻢ ﺍﻳﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﺎ
ﺗﻴﻚ ﺗﺎﻙ ﺳﺎﻋﺖ ﻭ ﺣﺲ ﻏﺮﻳﺐ ﻋﺎﺷﻘﻲ
ﺗﻮﯼ ﺫﻫﻦ ﺁﻳﻨﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻱ ﻭ ﺑﺲ
ﺣﺮﻓﻲ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ﺍﮔﺮ، ﻳﻌﻨﻲ ﻓﺮﻳﺐ ﻋﺎﺷﻘﻲ
ﺳﺒﺰﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﻜﻪ ﻣﻲ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﺍﻳﻦ ﭼﺸﻢ ﺷﻤﺎ
ﭘُﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺳﻜﻪ ﻫﺎﻱ ﺷﺎﻧﺲ، ﺟﻴﺐ ﻋﺎﺷﻘﻲ
ﻣﺎﻫﻲ ﺗﻨﮓ ﺑﻠﻮﺭﻡ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﺭﻳﺎ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺗﺸﻨﻪ ﻣﻲ ﻣﻴﺮﺩ ﻟﺐ ﺩﺭﻳﺎ ﺷﻜﻴﺐ ﻋﺎﺷﻘﻲ
ﻋﺮﺻﻪ ﺧﺎﻟﻲ، ﻧﻮﺑﺖ تکتازی ﻣﺎ ﻫﻢ ﺭﺳﻴﺪ
ﻣﻲ ﻣﻜﺪ فعلاً ﺳﻤﺎﻗﺶ ﺭﺍ ﺭﻗﻴﺐ ﻋﺎﺷﻘﻲ
ﺁﻣﺪﻳﻢ ﺗﺎ ﻗﻠﻪ ﻗﺎﻑ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﺠﺎﻳﺶ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ
ﭼﺮﺥ ﻣﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺩﻳﮕﺮ ﺗﻮﻱ ﺷﻴﺐ ﻋﺎﺷﻘﻲ
ﻧﻮﺑﻬﺎﺭﺳﺖ ﺍﻱ ﮔﻠﻢ! ﺑﺎ ﺑﻠﺒﻠﺖ ﺣﺮﻓﻲ ﺑﺰﻥ
ﻣﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﻣﻲ ﺧﻴﺰﺩ ﺍﺯ ﺟﺎ ﺑﺎ ﻧﻬﻴﺐ ﻋﺎﺷﻘﻲ
ﺗﻮﻱ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﺁﻣﺪﻱ ﺑﺎ ﺷﺎﺧﻪ ﺍﻱ ﻧﺮﮔﺲ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ
ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﺗﻌﺒﻴﺮ ﺍﻳﻦ ﺧﻮﺍﺏ ﻋﻦ ﻗﺮﻳﺐ ﻋﺎﺷﻘﻲ
ﻧﺒﺾ ﻓﺎﻝ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﻣﺸﺐ ﺩﺳﺖ ﻣﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﻣﮋﺩﻩ ﺩﺍﺋﻢ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ ﺁﻣﺪ ﻃﺒﻴﺐ ﻋﺎﺷﻘﻲ
ﻣﻦ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻢ، ﻭﻟﻲ ﮔﻮﻳﺎ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﻟﺤﻈﻪ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﺳﺎﻝ، “ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ” ﻋﺎﺷﻘﻲ
خداوندا در سال جدید عزیزانم را به تو می سپارم
از تو می خوام اگر لحظه ای غم بر وجودشان نشست از آن غم کاسته و شادمانی را برایشان به ارمغان آوری
خداوندا خانواده، دوستان و مردمم برای من بسیار عزیزند
خانواده ام ، دوستان و مردمم را به سعادت نزدیک نما
بچه ها سال خوبی داشته باشید
آرزویم این است
نتراود اشک
از چشم تو هرگز
مگر از شوق زیاد
نوبهار زیبای همه مبارک
درود
سال جدیدتون پر از سعادت ، کامیابی و شادی باد
در پناه حق تندرست و پیروز باشید
سلام بر همه دوستان کافه تنهایی
یک سال دیگر در کنار شما بودم و در این سال جدید برای تک تک شما دوستان گرامی خودم سالی سرشار از شادی و خنده و لبریز از خوشبختی آرزو می کنم و همینطور برای شما از خداوند طلب سلامتی و تندرستی می کنم و آرزو میکنم در این سال جدید هر ثانیه زندگیتان به خوبی و خوشی سپری شه و به تمام آرزوهای قلبیتان برسید انشاءا…
سبد سبد گل تقدیم شما
درود علیرضا جان
از اینکه در کنار عزیزانی مثل تو هستیم بسیار خرسندیم
امیدوارم سال جدید همراه با روزهایی باشه که آرزو داری
در پناه حق شاد ،سلامت و موفق باشید
وقتی هنوز آرزوی تکرارش را دارم.
یعنی هنوز تمام نشدی ..
یعنی در این هوای بلاتکلیف
چیزی مرا به یاد تو می اندازد.
یعنی دلم عجیب گرفته.
یعنی چرا نمی میری ؟ … لعنتی !
به خوابم که می توانی بیایی .
هر شب که نه،
هر وقت حوصله داشتی
هروقت خواستی برایت شعر بخوانم
شاید،
پایت به بیداریم هم باز شد
خدا را چه دیدی ؟
.
یکی از بوسه هایت را
لای قران بگذار
تا اگر عید امسال
دلت هوای مرا کرد
شرمنده نشوی ..
{ نیلوفر لاری پور }
هفت سین دلت را آنگونه بچین
که نه یک سال بلکه عمری را
زیبا به پایان برسانی . . .
سلامتی را بگذار در بالاترین نقطه دلت
که هیچ چیز برتر از آن نیست . . .
سعادت را از خدای بخواه که
او با لطف و کرمش به تو خواهد بخشید
سربلندی را در دلت جای ده
که بزرگت خواهد کرد ..
سادگی را به یاد بیاور
ساده لبخند بزن و ساده زندگی کن
سکوت، سرزندگی و سختی را فراموش نکن
گاهی باید سکوت کرد و منتظر بود
سرزنده بود و زندگی کرد
سختی کشید و سنگ بود !
{ حاتمه ابراهیم زاده }
زمستان !
دلتنگ رفتي!
یا از سر شوق دیدار بهار است
که اشک می ریزی؟
باران!
همیشه با هر اتفاقی شروع می شود!
وچه اتفاقی زیباتر از بهار!
که بوی خدا می دهد!
{ مژگان ضحاکی }
بهار اينجاست
همين جايى كه تو لبخنِد شيرينت را
در جانِ آينه ميريزى…
آينه سبز ميشود،
و سنبل و ياس به رقص در مى آيند..
تو ، هفت سين را يكى يكى ،
بر دامنِ ترمه ى زمستان ميكارى…
مهر ، از دستانت بر اين سفره ى هفت رنگ مى چكد…
و ناگهان بهار ميشود..!
من با عشق،
آرزو ميكنم كه هر سال
بهار را با تو از زمستان تحويل بگيريم…
چراغِ چشمانت بى وقفه روشن ،
و دستانت سرشار از بركت باد.
به تقویم ها اعتمادی نیست ،
اگر تحولی در دل و زندگیت روی داد مبارک است ،
راز نو شدن را باید دانست وگرنه بهار یک فصل تکراریست!
تقدیم به وجود پر مهرتان …
برای تک تک شما خوبان عشق و محبت
سعادت و سلامتی
شادی و شادکامی آرزومندم
سال نو همه شما دوستان گل مبارک
درود
سال جدیدتون همراه با شادی، موفقیت و سلامتی باشه.
بهار که می آید، دستان باد بوی شکوفه می دهد
جوانه های تک درخت باغچه،
با نوازش نسیم جان می گیرند
آرام و آهسته
خدایا،
رویش یک دانه تمام عظمت تو را فریاد می زند …
بهارتان زیبا …
بهار عاشق بود و زمین معشوق
عشق بی تابی می آورد و بهار بی تاب بود
زمین اما آرام و سنگین و صبور و بهار پرده از عاشقی برداشت
آن هنگام که رازش عظیم گشت و عشقش هویدا و جهان حیرت کرد …
بهارتان لبریز از عشق و مهر و دوستی …
کاش می توانستم
دلتنگی های نبودنت را شماره کنم
مانند عیدی های کودکی هایم
و صدای مادر را بشنوم:
“آنقدر نشمار… کم می شود!!”
و من باور کنم
و باز دلتنگی هایم را شماره کنم تا کم شود…
کاش باور کنم.
“ناشناس”
نوروز
آغاز روشنایی روح است
و ابتدای رویش باران
تا گرد و خاک آینه ها را درو کند.
از جاده بهار
روزی جدید می رسد از راه
تا روزگار شب زده را باز نو کند.
در جشن لحظه ها
نو باش هر دقیقه و خوش باش هر کجا ..
{ سیدعلی میرافضلی }
کافه عزیز و دوستان گرامی سال نو مبارک
امیدوارم سال خوبی پیش رو داشته باشید
درود میلاد جان
ممنون، سال جدید شما هم پر از شادی و موفقیت باشه.
سلامت و پیروز باشید
سلام به کافه عزیز و دوستان خوبم. سال نو مبارک. ببخشید که دیر رسیدم خدمتتون. امیدوارم سال خوبی پیش روی همه شما عزیزان باشه.
درود
ایام به کام و عید باستانی نوروز بر شما مبارک باد
در پناه حق تعالی سعادتمند، تندرست و موفق باشید.
اسفند هم تمام شد….
دفتر فروردین را باز کن…
برگ اولش را…
با کاغذي از جنس دلت جلد کن…
صفحه به صفحه اش را…
با اميد خط کشي کن…
صاف و يکدست…
اينبار بهتر ورق بزن..
با احتياط بيشتري نگهش دار…
شروع به نوشتن کن…
اينبار کمي خوش خط تر بنويس…
خط اول……
به نام خدا…
سلام بهار……عید بر شما مبارک باد