بایگانی‌های کافه - صفحه 4 از 4 - کافه تنهایی

کافه تنهایی

من ماندم و تک تک خاطرات با کافه ات

i-stayed-and-individual-memories-with-your-coffee

من ماندم و تک تک خاطرات با کافه ات…
با جفت پیوند های مولکولی عشاق کافه برو که ساعت ها دست در دست….
من ماندم و خاطره ی صبح تا شب روی یک صندلی نشستن
ناهار هم در کافه خوردن…
بعد از ظهر را شب کردن…
و دیدن تمام جفت عشاق کافه برو…!
و هی صابون زدم به دلم
تا کف کرد
تا الان خاصیت بازی گرفته دلم
باز هوس دیدنت را میکند
باز هوس چشم هایت
باز هوس صدایت
آری مرد…!
من ماندم و تک تک خاطرات با کافه ات…!

دسته بندی : شعر و دلنوشته
موضوع :

در کافه باران می بارید

rain-was-falling-in-cafe

در کافه
باران می‌بارید
و خیابان
خشک بود
کافه‌چی گفت:
………ترک بدهم یا فرانسه؟
گفتم
قجری لطفا

 

دسته بندی : شعر و دلنوشته
موضوع :





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید