بایگانی‌های لیلا کردبچه - کافه تنهایی

کافه تنهایی

دلم تنگ است…

my-heart-is-tight

دلم تنگ است…
مثل لباس سال‌های دبستانم
مثل سال‌های مأموریت‌های طولانی پدر
که نمی‌فهمیدم
وقتی می‌گویند کسی دور است
یعنی چقدر دور است…!

[لیلا کردبچه]

دسته بندی : شعر و دلنوشته
موضوع :

برای عوض کردن دنیا

to-change-the-world

برای عوض کردن دنیا
نیازی به خواندن روزنامه های سیاسی نیست
نیازی به تغییر رئیس جمهور و هیأت دولت نیست
و نیازی به تجمعات بیش از دو نفر نیست
گاهی
تنها دو نفر می توانند
تمام دنیا را مثل یک حبه قند
در فنجانی چای به هم بزنند…!

[لیلا کردبچه]

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

این چتر زرد را تو ندیده‌ای

you-have-not-seen-this-yellow-umbrella

این چترِ زرد را تو ندیده‌ای
روزی آن را برای بارانی خاص خریدم
روزی که باران گرفته بود
و یاد تو پاهایم را به خیابان برد
و یادِ تو تنهایی را
کفِ دست‌هایم گذاشت

زیاده‌روی در پیاده‌روها
هنوزم به جایی نرسانده‌ست
و خیال‌پروازی‌هایم تنها
نبودنت را در ارتفاعِ بلندتری گریسته‌ست

سال‌ها گذشته‌ست
و این خورشیدِ چسبیده به سقف
تنها توانسته زندگی‌ام را به دو نیمه کند؛
روزهای بارانیِ بعد از تو
و روزهای معمولیِ بعد از تو

[لیلا کردبچه]

دسته بندی : شعر و دلنوشته
موضوع :

شب اما برای من است

but-for-me-the-night

شب اما برای من است،
وقتی فکر می‌کنم این وقتِ شب
مگر چند نفر بیدارند؟
و از میان آنانکه بیدارند،
مگر چند نفر به تو فکر می‌کنند؟
و از میان آنانکه که بیدارند و به تو فکر می‌کنند،
مگر چند نفر می‌توانند،
صبح فردا شماره‌ات را بگیرند،
و این شعر را برایت بخوانند؟

[لیلا کردبچه/ کلاغمرگی]

دسته بندی : شعر و دلنوشته
موضوع :





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید