بایگانی‌های قضاوت اشتباه و عجولانه - کافه تنهایی

کافه تنهایی

قضاوت اشتباه و عجولانه

قضاوت اشتباه و عجولانه

قضاوت اشتباه و عجولانه

مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده شک کرد که همسایه اش آنرا

دزدیده باشد.

برای همین،تمام روز او را زیر نظر گرفت.

متوجه شد که همسایه اش دزدی ماهر است، مثل یک دزد راه می رود ، مثل دزدی که چیزی را پنهان 

میکند، پچ پچ می کند، آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه

برگردد، لباسش را عوض کند، و نزد قاضی برود.

اما همین که واردخانه شد،تبرش را پیدا کرد.

زنش آن را جا به جا کرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش

را زیر نظر گرفت و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه میرود،حرف میزند،و رفتار

می کند…

 

موضوع :





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید