منو یاد این شعر خوسه گوروستیثا میندازه که قبلن قبلنا تو دفترم یادداشت کرده بودم دفتری که یه جور عجیبی گم شد که انگار هیچ وقت دیگه قرار نیست پیدا بشه:
چه کسی برایم پرتقالی خواهد خرید
برای دلداری دادنم؟
پرتقالی سالم و رسیده
به شکل یک قلب
نمک دریا بر لبانم
وای بر من!
بر لبانم و در رگانم
نمک دریا.
هیچ کس پیشکش من نخواهد کرد
گرمای لبانش را
هرگز خوشه ای نخواهم چید
از گندمزار پرمهر بوسه ای.
هیچ کس نخواهد چشید
شراب خونم را.
احساس نخواهم کرد
جریان آن را در جانم.
همچون کشتی شکستگانم
وای بر من!
به ابرهای سرگردان میمانم
به کشتی های گمشده در دریا!
و قلبی ندارم دیگر
زیرا خواهانی ندارم دیگر.
چه کسی برایم پرتقالی خواهد خرید
برای دلداری دادنم؟
حالا تصورکن یه غروب دلگیر کنار دریا من و دفترم و این شعر
مرسی خاطره انگیز بود برام
می خواهم خوب
زیبااااا
و با انرژی مثبت بنگرم
همین یک فنجان قهوه ی روی میزم را
می نوشم
تلخ است
باری دیگر با تلقین شیرین بودنش
بازهم تلخ است
وچه بد دردی است
که مدام می نوشم به امید شیرین شدن قهوه
لامصب تلخ تر می شود
آخر ته فنجان است
هر
چقدر هم که شکر بریزی
بااااااااااازهم
تلخ
تلخ
تلخ
است :( :( :( :( :( :( :( :( :( :( u) u) u) u) u) u) u) u)
دیدی که صبح میشود شب ها بدون من……؟؟؟ دیدی که میگذرد روزها بدون من……؟؟؟ این نبص زندگی بی وقفه میزند… فرقی نمیکند!!! بامن……!!! بدون من……!! دیروز گرچه سخت…… امروز هم ...
منو یاد این شعر خوسه گوروستیثا میندازه که قبلن قبلنا تو دفترم یادداشت کرده بودم دفتری که یه جور عجیبی گم شد که انگار هیچ وقت دیگه قرار نیست پیدا بشه:
چه کسی برایم پرتقالی خواهد خرید
برای دلداری دادنم؟
پرتقالی سالم و رسیده
به شکل یک قلب
نمک دریا بر لبانم
وای بر من!
بر لبانم و در رگانم
نمک دریا.
هیچ کس پیشکش من نخواهد کرد
گرمای لبانش را
هرگز خوشه ای نخواهم چید
از گندمزار پرمهر بوسه ای.
هیچ کس نخواهد چشید
شراب خونم را.
احساس نخواهم کرد
جریان آن را در جانم.
همچون کشتی شکستگانم
وای بر من!
به ابرهای سرگردان میمانم
به کشتی های گمشده در دریا!
و قلبی ندارم دیگر
زیرا خواهانی ندارم دیگر.
چه کسی برایم پرتقالی خواهد خرید
برای دلداری دادنم؟
حالا تصورکن یه غروب دلگیر کنار دریا من و دفترم و این شعر
مرسی خاطره انگیز بود برام
می خواهم خوب
زیبااااا
و با انرژی مثبت بنگرم
همین یک فنجان قهوه ی روی میزم را
می نوشم
تلخ است
باری دیگر با تلقین شیرین بودنش
بازهم تلخ است
وچه بد دردی است
که مدام می نوشم به امید شیرین شدن قهوه
لامصب تلخ تر می شود
آخر ته فنجان است
هر
چقدر هم که شکر بریزی
بااااااااااازهم
تلخ
تلخ
تلخ
است :( :( :( :( :( :( :( :( :( :( u) u) u) u) u) u) u) u)