از پُشت اين پرده
خيابان
جور ديگري ست
درها
پنجره ها
درخت ها
ديوارها
و حتي قمري تنبل شهري…
همه مي دانند
من سالهاست چشم به راه کسي
سرم به کار کلمات خودم گرم است
تو را به اسم آب
تو را به روح روشن دريا
به ديدنم بيا
مقابلم بنشين
بگذار آفتاب از کنار چشمهاي کهنسال من
بگذرد.
من به يک نفر از فهم اعتماد محتاجم
من از اين همه نگفتن بي تو خستهام
خرابم
ويرانم
واژه برايم بياور بي انصاف!
چه تند ميزند اين نبض بيقرار
بايد براي عبور از اين همه بيهودگي
بهانه بياورم.
بحث ديگري هم هست
يک شب
يک نفر شبيه تو
از چشمه ی انار
برايم پياله آبي آورد
گفت:
تشنگيهاي تو را
آسمان هزار ارديبهشت هم
تحمل نخواهد کرد.
او به جاي تو امده بود
اما من از اتفاق آرام آب فهميدم
ماه
سفير کلمات سپيده دم است.
دارد صبح مي شود:
ديدار آسان کوچه
ديدار آسان آدمي
و درها
پنجره ها
درخت ها
ديوارها.
هي تکرارِ چشم به راه کي!
تا کي… ؟
.
.
.
سید علی صالحی
سلااااامممم. روزتون بخیر. امیدوارم حال همه دوستان و کافه عزیز خوب باشه. مدت مدیدی هست فرصت نمیکنم فعالیت داشته باشم ولی سر میزنم و پستای زیباتونو میخونم. انشالا سعی میکنم زود زود سر بزنم و در کنار شما دوستان خوبم باشم.
ضمنا پستا عالیه.
دیدی که صبح میشود شب ها بدون من……؟؟؟ دیدی که میگذرد روزها بدون من……؟؟؟ این نبص زندگی بی وقفه میزند… فرقی نمیکند!!! بامن……!!! بدون من……!! دیروز گرچه سخت…… امروز هم ...
از پُشت اين پرده
خيابان
جور ديگري ست
درها
پنجره ها
درخت ها
ديوارها
و حتي قمري تنبل شهري…
همه مي دانند
من سالهاست چشم به راه کسي
سرم به کار کلمات خودم گرم است
تو را به اسم آب
تو را به روح روشن دريا
به ديدنم بيا
مقابلم بنشين
بگذار آفتاب از کنار چشمهاي کهنسال من
بگذرد.
من به يک نفر از فهم اعتماد محتاجم
من از اين همه نگفتن بي تو خستهام
خرابم
ويرانم
واژه برايم بياور بي انصاف!
چه تند ميزند اين نبض بيقرار
بايد براي عبور از اين همه بيهودگي
بهانه بياورم.
بحث ديگري هم هست
يک شب
يک نفر شبيه تو
از چشمه ی انار
برايم پياله آبي آورد
گفت:
تشنگيهاي تو را
آسمان هزار ارديبهشت هم
تحمل نخواهد کرد.
او به جاي تو امده بود
اما من از اتفاق آرام آب فهميدم
ماه
سفير کلمات سپيده دم است.
دارد صبح مي شود:
ديدار آسان کوچه
ديدار آسان آدمي
و درها
پنجره ها
درخت ها
ديوارها.
هي تکرارِ چشم به راه کي!
تا کي… ؟
.
.
.
سید علی صالحی
سلام سارا جان!!خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
۱)
می گویند
ماه نو را که دیدی
آرزویی کن..
هرشب می بینمت
و هرشب آرزویت می کنم.
۲)
قهرت را می توانم تحمل کنم
بهانه ات را..
لج بازی ات را..
اما دامن آبی چین دارت را نه!
ماهی کوچکی می شوم
که بعد از عمری
دریا را دیده!
۳)
عمری روبروی هم بودیم و
بهم نمی رسیدیم!
اما نگاهمان عاشقانه در هم بود
ما دو شکوفه سیب بودیم..
کاش هیچ وقت
به رسیدن فکر نمی کردیم.
“محسن حسینخانی”
وااااای چقد زود زود پست میذارین هرچقد میدوئم بهتون نمیرسم ولی خیلی خوبه واسه همینه میگم شما مدیر خوبی هستن واغراق نیست دستتون درد نکنه امیدوارم با حضورمون بتونیم زحمات شما را جبران کنیم موفق باشین
درود
اختیار دارید
البته شما بیشتر از ما فعالید ، تا به حال که اکثرا لنگون لنگون پست می ذاشتیم از این به بعد انشاءالله یکم بیشترش می کنیم.
پاینده باشید
سلااااامممم. روزتون بخیر. امیدوارم حال همه دوستان و کافه عزیز خوب باشه. مدت مدیدی هست فرصت نمیکنم فعالیت داشته باشم ولی سر میزنم و پستای زیباتونو میخونم. انشالا سعی میکنم زود زود سر بزنم و در کنار شما دوستان خوبم باشم.
ضمنا پستا عالیه.
درود
سلام فرشته عزیزززز خیلی وقته واقعااا بچه هااا غیبشون زده انشالله هروقت تونستین بیاین