آگوست 2015 - صفحه 4 از 6 - کافه تنهایی

کافه تنهایی

کدام راه است که پای خسته را نشناسد

دیدی که صبح میشود شب ها بدون من……؟؟؟

کدام راه است که پای خسته را نشناسد
کدام کوچه خالی از خاطره است
و کدام دل هرگز نتپیده به شوق دیدار
بیا تا برایت بگویم از سختی انتظار
که چگونه …..
در دیدهای بارانی رنگ هذیان به خود میگیرد ….

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

لبخندی عاشقانه …

تمام عشق منهای نگاه تو چه می ماند؟؟؟

نگاه کن آن دور دستها یکی تنها به انتظار ایستاده
لبخندی عاشقانه ، دستی برایش تکان بده…
تا بشکند حصار سنگی تنهایی اش…

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ …

تنها

ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ
” ﺑﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ”
ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﻧﮑﻦ
ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ،
ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ…
ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺧﻢ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ
ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ…

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

خط های سفید جاده را می شــــــــمارم … !

یادتــــــــ باشد ؛
مــــــــــن اینجا،
کنار همین رویاهای زودگذر،
به انتظار آمدن تـــــــو ،
خط های سفید جاده را می شــــــــمارم … !

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

شاید فراموش کنی

تنهایی

بخواب !

شاید فراموش کنی

زمستان پشت شیشه های ترسیده اتاقت

عشق را

روی شاخه های شک زده باغ

خشکانده است

بخواب !

شاید فراموش کنی

دروغهای حقیر فروخورده ات

کنار کاغذهای سفید تلمبار شده

روی میز کار جدیدت

تپانچه را روی مغز باور فریب خورده ات

گذاشته و هزار بار چکانده است

بخواب !

شاید فراموش کنی

اما …

تمام اینها حقیقت دارد .
.

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

محرم ما نبود دیده‌ی کوته نظران

تنهایی

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران

رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
هر چه آفاق بجویند کران تا به کران

میروم تا که به صاحبنظری بازرسم

محرم ما نبود دیده‌ی کوته نظران

دسته بندی : جملات زیبا
موضوع :

تلخی برخورد های سرد را

تنها

من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد آشنا دیوانه است

میروم شاید فراموشت کنم با فراموشی هم آغوشت کنم

میروم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزاد باش

گرچه تو تنهاتر از ما میروی آرزو دارم ولی عاشق شوی

آرزو دارم بفهمی درد را ، تلخی برخورد های سرد را

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

تمام عشق منهای نگاه تو چه می ماند؟؟؟

تمام عشق منهای نگاه تو چه می ماند؟؟؟

تمام عشق منهای نگاه تو چه می ماند؟؟؟

فقط یک زن که روز و شب برایت شعر می خواند

فقط یک زن که مدتهاست تنها عاشق شهر است

فقط یک زن که خود را سهم دستان تو می داند

و این زن خوب می داند چگونه با نگاه خود

تمام شهر را ـ جز تو ـ به هر سازی برقصاند

و می داند چه آسان می تواند هر زمان،هر جا

دل مردان سنگی را به لبخندی بلرزاند

نگاهش گرم،دستش گرم،قلبش گرم،چشمانش

چگونه باید اینها را به چشمانت بفهماند؟

تو را می خواهد و هرگز نمی خواهد که عکست را

به دیوار و در دنیای بی روحش بچسباند

غروب و کوچه ای خلوت،زنی با یک غزل در دست

که بین ماندن و رفتن بلاتکلیف می ماند…

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

آنچه میماند فقط خوبیهاست…

زندگی دفتری ازخاطره هاست
یک نفردردل شب، یک نفردردل خاک، یک نفرهمدم خوشبختیهاست.
یک نفرهمسفرسختی هاست.
چشم تابازکنیم عمرمان میگذرد. ماهمه همسفرورهگذریم..
آنچه میماند فقط خوبیهاست…

دسته بندی : جملات زیبا
موضوع :

پـُر نقش تر از فرش دلـم …

عاشقانه

عاشقانه

عاشقانه

پـُر نقش تر از فرش دلـم
بـافتـه ای نیست …
از بس که گره زد به گره ، حوصله ها را …

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید