اکتبر 2014 - صفحه 3 از 4 - کافه تنهایی

کافه تنهایی

عشق تو نوشتنی نیست…

عشق تو نوشتنی نیست..

Paper love

در جلسه امتحانِ عشق
من مانده‌ام و یک برگۀ سفید !
یک دنیا حرف ناگفتنی و یک بغل تنهایی و دلتنگی ..
درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی‌شود !

در این سکوت بغض‌ آلود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی می‌کند !
و برگۀ سفیدم عاشقانه قطره را در آغوش می‌کشد !
عشق تو نوشتنی نیست ..
در برگه‌ام، کنار آن قطره، یک قلب می‌کشم !
وقت تمام است .
برگه‌ها بالا ..

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

لطفا کمی به فنجانم نگاه کن!

لطفا کمی به فنجانم نگاه کن

coffe love

میخواهم قهوه بخورم

تلخ است

لطفا کمی به فنجانم نگاه کن

ما همیشه به اندازه ی

یک فنجان چای شیرین وقت داشتیم

ولی …

هیچ گاه حرفی جــز

تلخی جدایی ها نزدیم !!!ـ

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

همیشگی ها …

همیشگی ها

قلم و کاغذ
همیشه
اولین ها
سرشار از هیجان و شورند
و آخرین ها
نمایه
باورها
و تجربه های روشن لبریز نور .
و همیشه
همیشگی ها
دست نیافتنی اند
و دور .
تو
همیشگی ترین اولین و آخرینی …..

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

خواب ديده‌ام خانه‌ای خريده‌ام …

خواب ديده‌ام خانه‌ئی خريده‌ام

Aumbrella in rain
تا يادم نرفته است بنويسم
حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
می‌دانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نيامدن است
اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
ببين انعکاس تبسم رويا
شبيه شمايل شقايق نيست!
راستی خبرت بدهم
خواب ديده‌ام خانه‌ای خريده‌ام
بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌ديوار … هی بخند!

” سید علی‌ صالحی “

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

تو تکرار بارانی …

تو تکرار بارانی

تنها
تو همان عابری هستی

که خزان دلم را

با گام هايت

بهار عشق کردی

تو تکرار بارانی

و نگاهت تابلوی قشنگ شبی زيباست

که مرا می خواند

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

از ناگهان عبور تو …

از ناگهان عبور تو

love you
از ناگهان عبور تو

چیزی به یاد نداشتم

جز آنکه های لحظه های تو را

روزی

شاید

جایی

جا گذاشتم!

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

اندیشه ی زرد فصل خزان!

اندیشه ی زرد فصل خزان

Fall Love
اندیشه ی زرد فصل خزان
جوانه های سبز فصل تازه بهارم را ریخت
آخر چرا !!؟
این عدل، منصفانه نیست
که بهار …
کوتاه ترین فصل زندگی من باشد

هیاهویی در دل اگر ندارم
از بی رونقی نیست
از آنست که رویایی در سر ندارم
تنهایی بشکست رویای نا تمام مرا

موضوع :

و پیامی در راه …

و پیامی در راه

قلم و کاغذ

روزي
خوام آمد ، و پيامي خوام آورد.
در رگ ها ، نور خواهم ريخت .
و صدا خواهم در داد: اي سبدهاتان پر خواب!
سيب آوردم ، سيب سرخ خورشيد.

خواهم آمد ، گل ياسي به گدا خواهم داد.
زن زيباي جذامي را ، گوشواره اي ديگر خواهم بخشيد.
كور را خواهم گفت : چه تماشا دارد باغ!
دوره گردي خواهم شد ، كوچه ها را خواهم گشت . جار
خواهم زد: اي شبنم ، شبنم ، شبنم.
رهگذاري خواهد گفت : راستي را ، شب تاريكي است،
كهكشاني خواهم دادش .
روي پل دختركي بي پاست ، دب آكبر را بر گردن او خواهم آويخت.

هر چه دشنام ، از لب ها خواهم بر چيد.
هر چه ديوار ، از جا خواهم بركند.
رهزنان را خواهم گفت : كارواني آمد بارش لبخند!
ابر را ، پاره خواهم كرد.
من گره خواهم زد ، چشمان را با خورشيد ، دل ها را با عشق ، سايه ها را با آب ، شاخه ها را با باد.
و بهم خواهم پيوست ، خواب كودك را با زمزمه زنجره ها.

بادبادك ها ، به هوا خواهم برد.
گلدان ها ، آب خواهم داد.

خواهم آمد ، پيش اسبان ، گاوان ، علف سبز نوازش
خواهم ريخت.
مادياني تشنه ، سطل شبنم را خواهد آورد.
خر فرتوتي در راه ، من مگس هايش را خواهم زد.

خواهم آمد سر هر ديواري ، ميخكي خواهم كاشت.
پاي هر پنجره اي ، شعري خواهم خواند.
هر كلاغي را ، كاجي خواهم داد.
مار را خواهم گفت : چه شكوهي دارد غوك !
آشتي خواهم داد .
آشنا خواهم كرد.
راه خواهم رفت.
نور خواهم خورد.
دوست خواهم داشت.

دسته بندی : جملات زیبا
موضوع :

دل من عاطفه را می فهمد …

دل من عاطفه را می فهمد

alone

گرچه آلوده ی دنیای فریبم

اما سینه ای پاک به پهنای صداقت دارم ،

دل من عاطفه را می فهمد ،

با کسی سبزتر از عشق رفاقت دارم . . .

دسته بندی : جملات زیبا
موضوع :

زندگي زيباست …

زندگي زيباست

عاشقانه
زندگي چقدر پررنگ است
رنگها دارن ميرقصند
آسمان پاكتر از هميشه
قلبم تندتر ميزند
اين چه شوقيست كه در سرم افتاده ؟
زندگي زيباست
روزها زيباست
لبخندت زيباست
و
عشقت زيباتر

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید