آگوست 2014 - صفحه 2 از 4 - کافه تنهایی

کافه تنهایی

ببخش دیگر دوستت ندارم!

ببخش دیگر دوستت ندارم

ببخش دیگر دوستت ندارم
یک اتفاقی افتاده در حوالی دلم که می خواهد تو را دوست نداشته باشد
تا همیشه و باید اعتراف کنم چند روز و چند شب است به این فکر می کنم
اگر دوست نداشته باشم چه می شود و بعد فکر می کنم نمی شود؛
اما دقیقا در لحظه ای از امروز وضعیتم را خراب کردی
و باید اعتراف کنم زمانی که می گذرد دیگر جبران نمی شود
و باید اعتراف کنم چون کلماتی تکراری می پیچم از حرفهایت .
ببخش دیگر دوستت ندارم و مرا برای گذشته ببخش ؛
برای روزهایی که به انتظار امدنم معطلت کردم .
برای روزهایی که تو را بامیز تنها گذاشتم .

موضوع :

چه بی صدا باختی!

ﭼﻪ ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ﺑﺎﺧﺘﯽ

ﭼﻪ ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ﺑﺎﺧﺘﯽ

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﮑﻮﺗﻢ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ
ﮔﺎﻫﯽ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﭼﻪ ﺑﯽ
ﺻﺪﺍ ﺑﺎﺧﺘﯽ . . .​

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

عطشناك آنم …

عطشناك آنم

عطشناك آنم
از این جا
تا جایی كه تویی
قدم نمی رسد
دست دراز می كنم
چیزی می نویسم
دریایی
دلی
قابی
غمی
از بی نشان
تا نشانی كه تویی
مرهم نمی رسد
در این جا و این دَم
رونقی نیست
عطشناك آنم
آن دَم نمی رسد …

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

وقتی که آرزوهایت …

وقتی که آرزوهایت

وقتی که آرزوهایت
چه فرقی دارد ،
پُشت میله ها باشی ؛
یا در خیابانهای شهر در حال قدم زدن ،
وقتی که آرزوهایت ،
در حبس باشند !

دسته بندی : شعر و دلنوشته
موضوع :

فراموشـش کـن!

فراموشـش کـن

فراموشـش کـن
خداونـدا
از بچـگی بـه مـَن آموختنـد همـه را دوسـت بـدار
حـال کـه بـُزرگ شـده ام
وَ
کسـی را دوسـت مـی دارم
می گوینـد :
فراموشـش کـن

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

مدیون ِ چشم ِ توست !

مدیون ِ چشم ِ توست

مدیون ِ چشم ِ توست

شـب ، رنگش را ….

مدیون ِ چشم ِ توست !

مـن ،

آرامـشـم را …

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

دوشیزه تر از حقیقت…

دوشیزه تر از حقیقت

دوشیزه تر از حقیقت

در زیر باران ابریشمین نگاهت
بار دگر
ای گل سایه رست چمنزار تنهایی من
چون جلگه ای سبز و شاداب گشتم
درتیرگی های بیگانه با روشنایی
همراز مهتاب گشتم
امشب به شکرانه بارش پر نثار نگاهت
ای ابر بارانی مهربانی
من با شب و جوی و ساحل غزل می سرایم
زین خشک سالان و بی برگی دیرگاهان
تا جوشش و رویش لحظه های ازل می گرایم
در پرده عصمت باغ های خیالم
چون نور و چون عطر جاری ست
شعر زلال نگاهت
دوشیزه تر از حقیقت
آه ای نسیم سخن های تو
نبض هر لحظه ی زندگانی
در نور گلهای مهتاب گون اقاقی
در سکوت این خیابان
با من دمی گفت وگو کن
از پاکی چشمه های بلورین کهسار
وز شوق پوینده ی آوان بیابان
از دولت بخت شیرین
دراین شب شاد قدسی
پیمان خورشید چشم تو جاوید بادا

“محمدرضا شفیعی کدکنی”

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

طفلک دلم!

طفلک دلم!

طفلک دلم
طفلک دلم!

اسباب بازیهایش را از او گرفته ام

روزها بق کرده گوشه ى مى نشیند و مظلومانه شکنجه ام میکند!

چه بى عاطفه شده ام

بیچاره با همین خاطرات اندک،

خوش بود…

موضوع :

آب را گل کردند …

آب را گل کردند

عاشقانه ها
تو کجایی سهراب؟ آب را گل کردند
چشم ها را بستند و چه با دل کردند…
وای سهراب کجایی آخر؟……زخم ها بر دل عاشق کردند خون به چشمان شقایق کردند..
تو کجایی سهراب؟ که همین نزدیکی عشق را دار زدند, همه جا سایه ی دیوار زدند…
وای سهراب دلم را کشتند…..

موضوع :

دکلمه زیبای اتاق از علیرضا آذر

دکلمه زیبای اتاق از علیرضا آذر

دکلمه زیبای اتاق از علیرضا آذر
نقش یک مرد
مرده در فالت
توی فنجان
مانده بر میزم

خط بکش دور
مرد دیگر را
قهوه ات را دوباره می ریزم

زندگی از دروغ تا سوگند
خسته از زیر و روی رو در رو
زیر صورت هزارها صورت
خسته از چهره های تو در تو

چشم بستی به تخت طاووسم
در اتاقی که شاه من بودم
مرد تاوان اشتباهت باش
آخرین اشتباه من بودم

چشم واکردم از تو بنویسم
لای در باز و باد می آمد
از مسیری که رفته بودی داشت موجی از انجماد می آمد
مفت هم بوسه ام نمی ارزد
وای از این عشق های دوزاری
هی فرار از تو سوی خود رفتن
آخ از این مردهای اجباری

“بخشی از متن دکلمه اتاق”

برای دانلود این دکلمه کلیک کنید.

دسته بندی : دکلمه و موسیقی
موضوع :





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید